نفرت عشق
نفرت عشق
پارت ۲۲
دیانا: ارسلان من منحرفمتوله؟😐😂💔
ارسلان:😂
ارسلان اومد روتخت
منمرفتم
البته فاصلمونه حفظ کردم
ارسلان: دیانا خانوم قصه بگم؟
دیانا: الهه بگو
ارسلان: باشه خانوم کوچولو
دیانا...
ارسلان شروع کرد به قصه گفتن
ارسلان: یکی بود یکی نبود زیر گند کبودغیر از منو دیانا هیچکی نبود
یک اقا پسری بود که خیلی یک دختر نازی رو دوست داشت ولی نمیدونست کهاون دختر خانوم اونو دوست داره یانه وقتی به دختره گفت دختره گفت من عاشق یکی دیگم پسر قصه ما نابود شد دیگه قلبش نمیتپیت بعد چند روز به گوشی دختر پیام داد گفت اگه من بمیرمخوشحال میشی دختره گفتم اره بعد از چند روز جسد پسرو از تو جنگل پیدا کردن که یک نامه تو دستش بود تو نامه نوشته بود عشقم هر کاری میکنم کهتو خوشحال باشی
دیانا خوابش برده بود
اخ چقدر ناز خوابیده بود
ناخداگاه دستشو گرفتمتو دستم
موهاشون نوازشکردم
ارسلان: کاش تو حق من بودی
پارت ۲۲
دیانا: ارسلان من منحرفمتوله؟😐😂💔
ارسلان:😂
ارسلان اومد روتخت
منمرفتم
البته فاصلمونه حفظ کردم
ارسلان: دیانا خانوم قصه بگم؟
دیانا: الهه بگو
ارسلان: باشه خانوم کوچولو
دیانا...
ارسلان شروع کرد به قصه گفتن
ارسلان: یکی بود یکی نبود زیر گند کبودغیر از منو دیانا هیچکی نبود
یک اقا پسری بود که خیلی یک دختر نازی رو دوست داشت ولی نمیدونست کهاون دختر خانوم اونو دوست داره یانه وقتی به دختره گفت دختره گفت من عاشق یکی دیگم پسر قصه ما نابود شد دیگه قلبش نمیتپیت بعد چند روز به گوشی دختر پیام داد گفت اگه من بمیرمخوشحال میشی دختره گفتم اره بعد از چند روز جسد پسرو از تو جنگل پیدا کردن که یک نامه تو دستش بود تو نامه نوشته بود عشقم هر کاری میکنم کهتو خوشحال باشی
دیانا خوابش برده بود
اخ چقدر ناز خوابیده بود
ناخداگاه دستشو گرفتمتو دستم
موهاشون نوازشکردم
ارسلان: کاش تو حق من بودی
۱۳.۱k
۲۶ آبان ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.