دست فروش داد نزن حنجره نگشای دگر

دست فروش داد نزن !حنجره نگشای دگر،

شهر خاموش ندارد رونق و نای،  دگر

دست فروش ،هرچه که بود دزدیدند،

آنچه ماند ,وصله ی ناجور ،ز آستین دگر!

روزگاری به جز عشق نبود ،ضامن کس،

آه ،که عشق را فروختند به بازار  دگر،

دست فروش ،نان شبی قیمت جان است اینجا،

بوی خون است و شمشیر ، ز سامان دگر!

دست فروش ،اشک یتیمان به بازارت چند?

سفره ی خالی  و باباست ،به دنیای دگر،..ا

دیدگاه ها (۱)

#یا_امیرالمؤمنین_حیدرحتما نباید دستِ آدم تار و دف باش...

امشب شب میلاد حسین است حسیناندر همه جا یاد حسین است حسینخوان...

عارفان علـم عاشـق می شوندبهـترین مردم معلـم می شـوندعشق با د...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط