بچـه که بودم؛ آنقدر از خدا می ترسیدم، که بعداز هر بار شیط
بچـه که بودم؛ آنقدر از خدا می ترسیدم، که بعداز هر بار شیطنت ؛ کابوس میدیدم ...
من حتی ناراحت می شدم که می گـ؋ـتند خدا همـه جا هست!
با خودم می گفتم ...
یک نـفـر چطور می تواند تمام جاهای دنیا کـشیک بدهد و تا اگرکـسی کـارهای بدی کـرد ، او را بردارد ببرد جهنم؟!
من حتی وقتی می گـفـتند ؛ خداپشت و پناهت ، در دلم می گـفـتم کـاش اینطور نباشد...
می دانید ؟
چون خدایی که در ذهنم ساختـه بودند ، مهربان نبود،
فـقط خدایی آدمهای خوب بود و برای منی که کودک بودم و شیطنت هایم را هم گناه میدیدم ، خدای ترسناکی بود...
اما من ، کـودکـم را از خدا نخواهم ترساند...
بـه او می گویم "خدا بخشندہ است"...
اگر خطایی کـرد می گویم ؛ خدا بخشیدہ اما من نمی بخشم،
تا بداند خدا از پدر و مادرش هم مهربان تر است...
من به کودکـم خواهم گـفـت خدا ، خدای آدم های بد هم هست ، تا با کـوچکـترین گناهی ، از خوب بودنش نا امید نشود...
می گویم خدا همـه جا هست تا کـمکـش کـند ، تا اگر در مشکـلی گر؋ـتار شد ، نجاتش دهد...
من خشم و بی کفایتی خودم را گردنِ خدا نخواهم انداخت...
من برایش از جهنم نخواهم گـفـت... اجازہ می دهم بدون ترس از تنبیـه و عقوبت ، خوب باشد،
و می دانم که این خوب بودن ارزش دارد...
من نمی گذارم خدای کودکم خدای ترسناکی باشد...
کـاش همـه این را می ؋ـهمیدیم...
#خدا_مهربان_تر_از_تصورات_ماست!
من حتی ناراحت می شدم که می گـ؋ـتند خدا همـه جا هست!
با خودم می گفتم ...
یک نـفـر چطور می تواند تمام جاهای دنیا کـشیک بدهد و تا اگرکـسی کـارهای بدی کـرد ، او را بردارد ببرد جهنم؟!
من حتی وقتی می گـفـتند ؛ خداپشت و پناهت ، در دلم می گـفـتم کـاش اینطور نباشد...
می دانید ؟
چون خدایی که در ذهنم ساختـه بودند ، مهربان نبود،
فـقط خدایی آدمهای خوب بود و برای منی که کودک بودم و شیطنت هایم را هم گناه میدیدم ، خدای ترسناکی بود...
اما من ، کـودکـم را از خدا نخواهم ترساند...
بـه او می گویم "خدا بخشندہ است"...
اگر خطایی کـرد می گویم ؛ خدا بخشیدہ اما من نمی بخشم،
تا بداند خدا از پدر و مادرش هم مهربان تر است...
من به کودکـم خواهم گـفـت خدا ، خدای آدم های بد هم هست ، تا با کـوچکـترین گناهی ، از خوب بودنش نا امید نشود...
می گویم خدا همـه جا هست تا کـمکـش کـند ، تا اگر در مشکـلی گر؋ـتار شد ، نجاتش دهد...
من خشم و بی کفایتی خودم را گردنِ خدا نخواهم انداخت...
من برایش از جهنم نخواهم گـفـت... اجازہ می دهم بدون ترس از تنبیـه و عقوبت ، خوب باشد،
و می دانم که این خوب بودن ارزش دارد...
من نمی گذارم خدای کودکم خدای ترسناکی باشد...
کـاش همـه این را می ؋ـهمیدیم...
#خدا_مهربان_تر_از_تصورات_ماست!
۱۱.۴k
۰۳ مهر ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۱۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.