.
.
تا به کِی شعر، که هیچش نخرند؟
تا به کِی ذوق، که تحقیر کنند؟
تا به کِی عشق، که حسرت بکشیم؟
تا به کِی مهر، که تزویر کنند؟
تا به کِی رنج، که پنهان مانَد؟
تا به کِی درد، که بیدرمان است؟
تا به کِی سوز، که ایمان سوزد؟
تا به کِی عمر، که بیپایان است؟
تا به کِی نام، که بار است به دوش؟
تا به کِی دانه، که دامش از پی؟
تا به کِی، اینهمه تا کِی گفتن؟
تا به کِی، اینهمه تا کِی تا کِی؟
تا تو -ای عمر!- گریبانگیری
نازم این قیدِ تو را، من چه کسم؟
روحِ آزادگیام کشته ز توست
شیرم... افسوس اسیرِ قفسم!
#رحیم_معینی_کرمانشاهی
تا به کِی شعر، که هیچش نخرند؟
تا به کِی ذوق، که تحقیر کنند؟
تا به کِی عشق، که حسرت بکشیم؟
تا به کِی مهر، که تزویر کنند؟
تا به کِی رنج، که پنهان مانَد؟
تا به کِی درد، که بیدرمان است؟
تا به کِی سوز، که ایمان سوزد؟
تا به کِی عمر، که بیپایان است؟
تا به کِی نام، که بار است به دوش؟
تا به کِی دانه، که دامش از پی؟
تا به کِی، اینهمه تا کِی گفتن؟
تا به کِی، اینهمه تا کِی تا کِی؟
تا تو -ای عمر!- گریبانگیری
نازم این قیدِ تو را، من چه کسم؟
روحِ آزادگیام کشته ز توست
شیرم... افسوس اسیرِ قفسم!
#رحیم_معینی_کرمانشاهی
۵.۴k
۲۳ شهریور ۱۴۰۰