پر نقش تر از فرش دلم بافته ای نیست

پر نقش تر از فرش دلم بافته ای نیست
از بس که گره زد به گره حوصله ها را ...
دیدگاه ها (۱)

خویش را بر سرِ مژگانِ تو گُم کرده دلم ...

هرکه از عشق تو پرسید به او گفتم شُکرپیش مردم گله از یار؟ همی...

تو یه پناهی تو مث فرصت آخری تو ته راهیواسه ی من که شب دنیامو...

شعر گفتن بعدِ بغض و گریه میچسبد ولیحالمان را عطرِ یارِ رفته ...

در دل خانه ای از تاریخ نقش فرش و دیوار باهم نجوا میکننداینجا...

تخته نرد ریشه گردو

برای گفتن من شعر هم به گل مانده نمانده عمری و...نمانده عمری ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط