قشنگترین متنی که تا حالا خوندم

قشنگترین متنی که تا حالا خوندم...


آتش و آب و آبرو با هم.
هر سه گشتند. در سفر. همراه.

عهد کردند. هر یکی گم شد.
با نشانی ز خود. شود پیدا.

گفت آتش. به هر کجا دود است.
میتوان یافتن. مرا آنجا.

آب گفتا. نشان من پیداست.
هر کجا باغ هست و سبزه بیا.

آبرو رفت و گوشه ای بگرفت.
گریه سر داد. گریه ای جانکاه.

آتش آن حال دید و حیران شد.
آب. در لرزه شد. ز سر تا پا.

گفتش آتش. که گریه ی تو ز چیست ؟
آب گفتا. بگو نشانه چو ما

آبرو لحظه ای به خویش آمد
دیدگان پاک کرد و کرد نگاه

گفت. محکم مرا نگه دارید
گر شوم گُم نمیشوم پیدا...

«رهی معیری»
دیدگاه ها (۴۰)

ﺳﮑﻮﺕ ﮐﻦ ﺩﻟﻢ !!!ﺍﻳﻦ ﺟﺎ ﺳﮑﻮﺕ, ﺍﺟﺒﺎﺭﻱ ﺳﺖﺍﮔﺮ ﭼﻪ ﺣﺮﻑ ﻭ ﻏﺰﻝ ﺩﺭ ﻧﮕﺎ...

نه آرامشت را به چشمـﮯ وابسته کن، نه دستت را به گرماے دستـﮯ د...

ﮔـــﻠﻪ ﺩﺍﺭﻡ ... ﺍﺯﮐﻪ, ﻧﻤـــــﯿﺪﺍﻧﻢ .... ﺍﺯﭼﻪ,ﻧﻤـــــــــﯿﺪﺍﻧ...

این یک داستان واقعی است.همسرم قبل از ازدواج با من عاشق دخترخ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط