پارت سوم گمشده ای شرق
خیلی سریع شلیک کردمو و تا بهش خورد راننده بدون مطلعی حرکت کرد که باعث لی واکنش نشون بده و بگه: هوشش سکته کردم.
راننده: ببخشید چون شمام هستین . باعث شد عجله کنم.
بعد از نیم ساعت رسیدیم تا خواستم برم اتاقم بادیگارد لی جلوم رو گرفت و گفت: حق ورود ندارین.
ا.ت: هوی میدونی کیم دیگه؟ من یجورایی مافوقتم. بکش کنار میخوام برم تو اتاقم.
بادیگارد: اجازه ورود ندارین.
با حرفش بیشتر اعصبانی شدم تا اومدم چیزی بگم صدایی از پشت سرم گفت: اینجا چه خبره صداتو گذاشتی رو سرت. وقتی برگشتم دیدم لی بود.
بادیگارد: ایشون اجازه ورود ندارن.
لی: چرا؟ کی بهت گفته؟
بادیگارد: ببخشید رئیس ولی کسی هستن داخل که نباید ایشون رو فعلا ببینند.
لی: کی؟
بادیگارد: آقای کیم.
لی: کیم تهیونگ از مافیای شرقه جی کی؟
بادیگارد: بله
ا.ت: چه ربطی به من داره خو بزار برم تو اتاق میخوام تفنگمو بزار.
لی: حق ورود نداری تفنگتم این میبره تو اتاق میزاره بعدا خودت برو جاشو درست کن. تا وقتیم نگفتم حق نداری از اتاق من بیرون بیای. فهمیدی؟ یا کسیو بزارم ور دلت؟
به نظر شما چرا لی نمیخواست ا.ت تهیونگ رو ببینه؟
راننده: ببخشید چون شمام هستین . باعث شد عجله کنم.
بعد از نیم ساعت رسیدیم تا خواستم برم اتاقم بادیگارد لی جلوم رو گرفت و گفت: حق ورود ندارین.
ا.ت: هوی میدونی کیم دیگه؟ من یجورایی مافوقتم. بکش کنار میخوام برم تو اتاقم.
بادیگارد: اجازه ورود ندارین.
با حرفش بیشتر اعصبانی شدم تا اومدم چیزی بگم صدایی از پشت سرم گفت: اینجا چه خبره صداتو گذاشتی رو سرت. وقتی برگشتم دیدم لی بود.
بادیگارد: ایشون اجازه ورود ندارن.
لی: چرا؟ کی بهت گفته؟
بادیگارد: ببخشید رئیس ولی کسی هستن داخل که نباید ایشون رو فعلا ببینند.
لی: کی؟
بادیگارد: آقای کیم.
لی: کیم تهیونگ از مافیای شرقه جی کی؟
بادیگارد: بله
ا.ت: چه ربطی به من داره خو بزار برم تو اتاق میخوام تفنگمو بزار.
لی: حق ورود نداری تفنگتم این میبره تو اتاق میزاره بعدا خودت برو جاشو درست کن. تا وقتیم نگفتم حق نداری از اتاق من بیرون بیای. فهمیدی؟ یا کسیو بزارم ور دلت؟
به نظر شما چرا لی نمیخواست ا.ت تهیونگ رو ببینه؟
- ۲.۲k
- ۱۱ آبان ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط