اسطوره های تاریخی ایران کهن
#اسطوره_های_تاریخی_ایران_کهن
سهراب در شاهنامه فرزند رستم و از بطن تهمینه دختر شاه سمنگان است. وی در سمنگان که بخشی از توران محسوب میشود به دنیا میآید.رستم پس از بدنیا آمدن سهراب مهرهای بر بازوی وی میبندد تا شناسهای باشد برای فرزندش و توران را ترک میکند. سهراب پس از شناختن اصلیت خود و دریافتن اینکه فرزند رستم است تصمیم میگیرد که ابتدا ایران و سپس توران را فتح کرده و پدر خود را بر تخت شاهی هر دو کشور بنشاند. افراسیاب پادشاه توران پس از دریافتن تصمیم سهراب از فرصت استفاده کرده و سپاهی را به همراه او به سوی ایران روانه میکند. کیکاووس شاه ایران پس از باخبر شدن از لشکرکشی تورانیان رستم را برای مقابله با آنان میفرستد.
در ادامه همه چیز دست به دست هم میدهد تا اینکه پدر و پسر رودرروی یکدیگر قرار بگیرند.سهراب با دیدن رستم مهرش را در دل میگیرد و از او می خواهد که خود را معرفی کند و بگوید که رستم است یا خیر اما رستم هربار انکار میکند وخود را معرفی نمیکند و در آخر پس از سه روز مبارزه سهراب به دست پدر خود رستم کشته میشود.رستم پس از فرو کردن خنجر در قلب سهراب خفتانش را می گشاید ومهره را بر بازوی فرزند می بینید و هماندم آه فغان میکند که چرا خنجر بر سینه پسر فرو کرده است.در حال پیکی بسوی کیکاووس می فرستد تا برایش نوشدارو را ارسال کند. کیکاووس که از زنده ماندن سهراب بیم دارد انقدر در فرستادن نوشدارو سستی میکند تا سهراب جان میدهد.
سهراب در شاهنامه فرزند رستم و از بطن تهمینه دختر شاه سمنگان است. وی در سمنگان که بخشی از توران محسوب میشود به دنیا میآید.رستم پس از بدنیا آمدن سهراب مهرهای بر بازوی وی میبندد تا شناسهای باشد برای فرزندش و توران را ترک میکند. سهراب پس از شناختن اصلیت خود و دریافتن اینکه فرزند رستم است تصمیم میگیرد که ابتدا ایران و سپس توران را فتح کرده و پدر خود را بر تخت شاهی هر دو کشور بنشاند. افراسیاب پادشاه توران پس از دریافتن تصمیم سهراب از فرصت استفاده کرده و سپاهی را به همراه او به سوی ایران روانه میکند. کیکاووس شاه ایران پس از باخبر شدن از لشکرکشی تورانیان رستم را برای مقابله با آنان میفرستد.
در ادامه همه چیز دست به دست هم میدهد تا اینکه پدر و پسر رودرروی یکدیگر قرار بگیرند.سهراب با دیدن رستم مهرش را در دل میگیرد و از او می خواهد که خود را معرفی کند و بگوید که رستم است یا خیر اما رستم هربار انکار میکند وخود را معرفی نمیکند و در آخر پس از سه روز مبارزه سهراب به دست پدر خود رستم کشته میشود.رستم پس از فرو کردن خنجر در قلب سهراب خفتانش را می گشاید ومهره را بر بازوی فرزند می بینید و هماندم آه فغان میکند که چرا خنجر بر سینه پسر فرو کرده است.در حال پیکی بسوی کیکاووس می فرستد تا برایش نوشدارو را ارسال کند. کیکاووس که از زنده ماندن سهراب بیم دارد انقدر در فرستادن نوشدارو سستی میکند تا سهراب جان میدهد.
۶.۲k
۰۸ آذر ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.