پیرزن ازصدای خروپف هر شب پیرمرد شکایت داشت، پیرمرد هرگز ن
پیرزن ازصدای خروپف هر شب پیرمرد شکایت داشت، پیرمرد هرگز نمی پذیرفت!
شبی پیرزن آن صدا را ضبط کرد که صبح حرفش را ثابت کند . اما صبح پیرمرد دیگر هرگز بیدار نشد و آن صدای ضبط شده لالایی هرشب پیرزن شد ...
قدر لحظات هر چند سخت کنار هم بودن رو بدانیم .
مادر مثل مداد ميمونه هر لحظه تراشيده شدن و تموم شدنش رو ميبينی..
اما پدر مثل خودکاره .
شکل ظاهريش تغيير نميکنه فقط يکدفعه ميبينی ديگه نمی نويسه...
تا هستند قدرشونو بدونيد...
شبی پیرزن آن صدا را ضبط کرد که صبح حرفش را ثابت کند . اما صبح پیرمرد دیگر هرگز بیدار نشد و آن صدای ضبط شده لالایی هرشب پیرزن شد ...
قدر لحظات هر چند سخت کنار هم بودن رو بدانیم .
مادر مثل مداد ميمونه هر لحظه تراشيده شدن و تموم شدنش رو ميبينی..
اما پدر مثل خودکاره .
شکل ظاهريش تغيير نميکنه فقط يکدفعه ميبينی ديگه نمی نويسه...
تا هستند قدرشونو بدونيد...
۱.۱k
۱۰ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.