پُشتِ چشمانت مـرا جا میگذاری می روی
پُشتِ چشمانت مـرا جا میگذاری می روی
روی قلـبِ عـاشقـم، پـا میگذاری می روی
بـارِ دیگر خانـه ام از عشق خـالی می شود
این هـمه مِهـر و وفـا را میگذاری می روی
چشم میبندی به روۍچشمهای خیسِ من
چشـمِ مـن میبارد امّـا میگـذاری می روی
بی بهـانـه مثلِ هـر شب یـادگـارِ عشق را
پُشـتِ بـاغِ آرزوهـا ... میگـذاری میـروی
بسته ای بارِ سفر را کوله بارت حاضر است
مانده ام غمگین و تنها، میگذاری می روی
پیکرِ بیجانِ من بازیچه ای در دستِ توست
زخمِ کـاری بـر دلِ مـا میگـذاری می روی
قلبِ ویرانم بـرای ماندنت مُشتاق نیست
گـر بیـایی بـاز فـردا ، میگـذاری می روی
روی قلـبِ عـاشقـم، پـا میگذاری می روی
بـارِ دیگر خانـه ام از عشق خـالی می شود
این هـمه مِهـر و وفـا را میگذاری می روی
چشم میبندی به روۍچشمهای خیسِ من
چشـمِ مـن میبارد امّـا میگـذاری می روی
بی بهـانـه مثلِ هـر شب یـادگـارِ عشق را
پُشـتِ بـاغِ آرزوهـا ... میگـذاری میـروی
بسته ای بارِ سفر را کوله بارت حاضر است
مانده ام غمگین و تنها، میگذاری می روی
پیکرِ بیجانِ من بازیچه ای در دستِ توست
زخمِ کـاری بـر دلِ مـا میگـذاری می روی
قلبِ ویرانم بـرای ماندنت مُشتاق نیست
گـر بیـایی بـاز فـردا ، میگـذاری می روی
۱.۸k
۰۳ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.