ای چشم تو بیمار گرفتار گرفتار

ای چشـم تـو بیمـار، گرفتـار، گرفتـار
برخیز چه پیش آمده این بار علمدار

گیریم که دست و علم و مشک بیفتد
بـرخـیـز فـدای سـرت انگـار نـه انگـار

#حضرت_عباس_شهادت #تاسوعا #فاضل_نظری
دیدگاه ها (۱)

با تیر جفا خانه خرابش کردنداو در پی آب بود و آبش کردندعباس ک...

حلقه عشق ترک خورده نگیـن افتـادهسرو قامت بدنی بود ، چنیـن ا...

مـثل عــبــاس کـسی هـست دلاور بـاشـدبا هــمـه تــشنـگـی اش ی...

هرگُلی زیباست امایاس چیز دیگریست در میان سنگ ها الماس چیز دی...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط