خواستم پنجره را باز کنم گفتی نه ...
خواستم پنجره را باز کنم گفتی نه ...
جای ِ مهتاب تو را ناز کنم گفتی نه ...
دست بردم بزنم پرده به یکسو و خودم
خانه را غرق در آواز کنم گفتی نه ...
به سرم زد گل ِ گلدان ِ اتاقت بشوم
عطر ِ خود را به تو ابراز کنم گفتی نه ...
آرزو داشتم آیینه شوم تا که تو را
یک دل ِ سیر برانداز کنم گفتی نه ...
زخمه برداشتم از شوق شوم مثل نسیم
تاری از موی ِ تو را ساز کنم گفتی نه ...
آمدم حافظ ِ آن شاخه نباتت باشم
عشق را ساکن ِ شیراز کنم گفتی نه ...
زیر ِ آوار ِ سکوتی که به جانم می ریخت
لب گشودم سخن آغاز کنم گفتی نه ...
دلخور از تو به در ِ باز ِ قفس خیره شدم
آسمان گفت که پرواز کنم گفتی نه !!؟
جای ِ مهتاب تو را ناز کنم گفتی نه ...
دست بردم بزنم پرده به یکسو و خودم
خانه را غرق در آواز کنم گفتی نه ...
به سرم زد گل ِ گلدان ِ اتاقت بشوم
عطر ِ خود را به تو ابراز کنم گفتی نه ...
آرزو داشتم آیینه شوم تا که تو را
یک دل ِ سیر برانداز کنم گفتی نه ...
زخمه برداشتم از شوق شوم مثل نسیم
تاری از موی ِ تو را ساز کنم گفتی نه ...
آمدم حافظ ِ آن شاخه نباتت باشم
عشق را ساکن ِ شیراز کنم گفتی نه ...
زیر ِ آوار ِ سکوتی که به جانم می ریخت
لب گشودم سخن آغاز کنم گفتی نه ...
دلخور از تو به در ِ باز ِ قفس خیره شدم
آسمان گفت که پرواز کنم گفتی نه !!؟
۱.۳k
۰۶ بهمن ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.