سلام زخم دهان وانکرده در غربت

سلام زخم دهان وانکرده در غربت
نکشته است ترا مثل من اگر غربت
سلام وسعت تنهاییم در این زندان
رفیق گم شده در های هوی سنگستان
سلام رفته ازین خانه بیخیال دلم
سلام حال دلم را بپرس حال دلم
سلام ، پر شده ام از غروب بعد از تو
سلام تلخی دوران خوب بعد از تو
سلام بی تو جواب سلام ها سرد است
زمانه بعد تو دیگر رفیق ، نامرد است
میان مردم شهرم غریبه ام بی تو
عجیب پر شدم از ساکنان غم بی تو
شبیه دشت نگاهم به اسمان مانده
تو رفته ای و برایم دو استکان مانده
تمام زندگی ام از امید خالی شد
بدون اشک تو دوران خشکسالی شد
گذشتی از سر سرباز کشورت بانو
کجاست مرد سرافراز کشورت بانو؟
شراب چشم تو در بزم کیست این شب ها
که حال و روز دلم دیدنیست این شب ها
سلام از من دیوانه انتظاری نیست
قرار بود بیایی مرا قراری نیست
قرار بود بیایی بهار برگردد
به خانه اش دل بی اختیار برگردد
قرار بود قراری که با دلم داری
برای روز شکستن کنار بگذاری
چقدر بی سر و سامانیم فراوان است
سکوت میکنم این انتهای انسان است
نشسته ام که بیاید رفیق دیرینم
شبیه دشت که در انتظار باران است
کجای جنگل اتش گرفته ام هستی
که دور من شده دیوار و شعله زندان است
به فال حافظم افتاده چند وقتی هست
که روز آه من و خنده ی رقیبان است
نه رغبتی که بیایم به سوی آزادی
نه خانه ای که بگویم چقدر ویران است
دوای این همه دلتنگی ام فقط دست
رفیق روز مبادای مو پریشان است
همیشه پیک دلم را برای غم می ریخت
سلامتی کسی که مرا بهم می ریخت
سلام بی تو جواب سلام ها سرد است
زمانه بعد تو دیگر رفیق ، نامرد است
همیشه در چمدانت هوای رفتن بود
که قول آمدنت هم برای رفتن بود
چقدر بی سر و سامانی ام فراوان است
سکوت میکنم این انتهای انسان است

#جواد_سنجری
دیدگاه ها (۶)

غزل دارد به پایان میرسد اورا بگوییدشبه روی مصرع بعدی نگاهش ر...

فکر کن! حبس ابد باشی و یکبار فقط به مشامت نمی از بوی خیابان ...

•••مرحومه ی مغفوره ی تنهای نا آراممرحومه ی مغفوره ی از یادها...

رمان بغلی من پارت ۱۰۴و۱۰۵و۱۰۶ارسلان: خوشگل خانم ما ضربانش با...

میخواهم در دنیای آرامش غیر درکی خودم غرق بشوم ،چشمانم را ببن...

ای کاش میشد دلتنگی رو مثل یه بیماری درمون کردمیرفتیم دکتر و ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط