از گلی دیگر مرا شاید پدیدآوردهاند

از گِلی دیگر مرا شاید پدیدآورده‌اند
درکناردیگران،احساس غربت میکنم🥀
دیدگاه ها (۴)

شکرِ نعمت به جا نیاوردمحرکاتم هنوز شیطانی‌ستسینه‌ام را گناه ...

من معده رو از مغز باهوش تر میدونم !معده خالی صاحبش رو خبر می...

بانگاهت خستگی را از تنم درمیکنی؟یکنفراینجا دلش تنگ است باور ...

ظاهرا داغم و نمی فهممبُردهایم شبیه باخت شدهبا چه انگیزه ای ا...

شیشه نازک احساس مرا دست نزن !چِندشم می شود از لک انگشت دروغ ...

یک طرف ماهِ مرا ابرِ سیاهِ فتنه کشتیک طرف از درد غربت، کهکشا...

به یاد داری مرا لحظه جدایی رامن هروز به آنجا می رومهروز به ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط