غریبانه پارت²⁰
غریبانه پارت²⁰
² سال بعد
زندگیم رو روال بودو عین قبلا نبودم دختر مغرور و شرور شده بودم و بعد از اینکه لوکاس منو برد عمارت از اونجا فرار کردم و رفتم ایتالیا
خیلی حس خوبی داشتم ک دیگ کسی نیس بهم دستور بده
خیلی دنبال کار میگشتم واسه خرج خودمو خونه
تو اگهی نوشته بود کارگر شخصی لازم دارن منم تمام شرایطشو داشتم رفتم یه سر بزنم
ببینم چه خبرع
_سلام جناب برای کار اومدم تو اگهی نوشته بود کارگر شخصی
|سلام دخترم من جانی هستم بفرما داخل
_بله چشم
&سلام من رئیس اینجا هستم برا کار اومدی؟
_سلام
بله برای کار اومدم میشه یکم بهم راهنمایی کنین ک چکاری هستش
&جانی بهش توضیح بدع
(مارتی کلوز& ۲۷ساله رئیس شرکت خرید و فروش نفت در شهر هیلوان )
|خب دخترم کارگر شخصی ینی کسی که به صورت محرمانه همه کارای اقای کلوز رو انجام بده و ازش اطاعت کنه و کارای شخصیش رو انجام بده حالا بستگی داره که جناب رئیس چه کارای از شما درخواست کنه
_خب اینکه خیلی سخته حقوقش چقدرع
|²⁰⁰⁰⁰⁰⁰دلار هر ماه
(چقدر حقوق خوبی حسابی میتونم خرج کنم عالی میشه)
_بله من قبول میکنم الان باید چیکار کنم؟
|خب دختر جون اول بیا تا من قد و وزنت رو بگیرم و داخل برگه شناست بزنم
_بله
با اجازه اقای کلوز
ویو مارتی
(عالیه دختر خوبیه سنگین و با ادب و معلومه کاراشو خوب انجام میده هرجا رفتم با خودم میبرمش تا به خوبی کارامو انجام بده)
&قد و وزنت رو بگیر بیا سر کارت
|خب قدت¹⁶⁷سانتی متر و وزنت⁵³ کیلو گرم عالیه همه چیت نرماله
ببینید جناب مارتی خیلی حساسه سعی کن کاراتو خوب انجام بدی دخترم
_بلع جانی حواسم هست
الان باید چیکار کنم؟
|بری داخل اون اتاق لباس مخصوصت رو بپوشی و بری ببینی جناب کلوز چی لازم داره
_هووف چه لباس کوتاهی
ولی ارزش اینهمه پول رو داره
&اوه چع خوب شدی دختر
_ممنون ااقا
&خب به من بگو اقای مارتی راحت ترم چون تو دیگ کارکن شخصی منی
_بله جناب مارتی
چی لازم داری؟
&یه لیوان ویسکی
_بله الان براتون میارم
ویو مارتی
(چقد خوبه عالیه عاشقش شدم چقد خوب اطاعت میکنه)
یه لیوان ویسکی براش بردم و گذاشتم رو میزشو همینطور بهم خیره شده بود
_امم چ..چیزی شده جناب مارتی؟
&ن!
_اها بله
با اجازه با من امری نیست؟
به کراواتش اشاره کرد ک ببندمش
با خجالت رفتم سمتش و کراواتشو سفت کردم اون کمرمو گرفت و از خجالت اب شدم
ویو مارتی
(اومد سمتم که کراواتمو سفت کنه قدش زیاد نمیرسید و باید رو پنجه های پاش می ایستید و برای اینکه تعادل بر قرار کنه مجبورشدم کمرشو بگیرم و این واقعا اذییتش کرد)
&ببخشید من فقط خواستم بهت کمک کنم
_نه ایرادی نداره یکم قدم کوتاهه بخواطر همینه
کراواتتون سفت شد؟
&اهوم مرسی یه ²⁰دقیقه دیگه باید بریم خونه
_خونع؟
² سال بعد
زندگیم رو روال بودو عین قبلا نبودم دختر مغرور و شرور شده بودم و بعد از اینکه لوکاس منو برد عمارت از اونجا فرار کردم و رفتم ایتالیا
خیلی حس خوبی داشتم ک دیگ کسی نیس بهم دستور بده
خیلی دنبال کار میگشتم واسه خرج خودمو خونه
تو اگهی نوشته بود کارگر شخصی لازم دارن منم تمام شرایطشو داشتم رفتم یه سر بزنم
ببینم چه خبرع
_سلام جناب برای کار اومدم تو اگهی نوشته بود کارگر شخصی
|سلام دخترم من جانی هستم بفرما داخل
_بله چشم
&سلام من رئیس اینجا هستم برا کار اومدی؟
_سلام
بله برای کار اومدم میشه یکم بهم راهنمایی کنین ک چکاری هستش
&جانی بهش توضیح بدع
(مارتی کلوز& ۲۷ساله رئیس شرکت خرید و فروش نفت در شهر هیلوان )
|خب دخترم کارگر شخصی ینی کسی که به صورت محرمانه همه کارای اقای کلوز رو انجام بده و ازش اطاعت کنه و کارای شخصیش رو انجام بده حالا بستگی داره که جناب رئیس چه کارای از شما درخواست کنه
_خب اینکه خیلی سخته حقوقش چقدرع
|²⁰⁰⁰⁰⁰⁰دلار هر ماه
(چقدر حقوق خوبی حسابی میتونم خرج کنم عالی میشه)
_بله من قبول میکنم الان باید چیکار کنم؟
|خب دختر جون اول بیا تا من قد و وزنت رو بگیرم و داخل برگه شناست بزنم
_بله
با اجازه اقای کلوز
ویو مارتی
(عالیه دختر خوبیه سنگین و با ادب و معلومه کاراشو خوب انجام میده هرجا رفتم با خودم میبرمش تا به خوبی کارامو انجام بده)
&قد و وزنت رو بگیر بیا سر کارت
|خب قدت¹⁶⁷سانتی متر و وزنت⁵³ کیلو گرم عالیه همه چیت نرماله
ببینید جناب مارتی خیلی حساسه سعی کن کاراتو خوب انجام بدی دخترم
_بلع جانی حواسم هست
الان باید چیکار کنم؟
|بری داخل اون اتاق لباس مخصوصت رو بپوشی و بری ببینی جناب کلوز چی لازم داره
_هووف چه لباس کوتاهی
ولی ارزش اینهمه پول رو داره
&اوه چع خوب شدی دختر
_ممنون ااقا
&خب به من بگو اقای مارتی راحت ترم چون تو دیگ کارکن شخصی منی
_بله جناب مارتی
چی لازم داری؟
&یه لیوان ویسکی
_بله الان براتون میارم
ویو مارتی
(چقد خوبه عالیه عاشقش شدم چقد خوب اطاعت میکنه)
یه لیوان ویسکی براش بردم و گذاشتم رو میزشو همینطور بهم خیره شده بود
_امم چ..چیزی شده جناب مارتی؟
&ن!
_اها بله
با اجازه با من امری نیست؟
به کراواتش اشاره کرد ک ببندمش
با خجالت رفتم سمتش و کراواتشو سفت کردم اون کمرمو گرفت و از خجالت اب شدم
ویو مارتی
(اومد سمتم که کراواتمو سفت کنه قدش زیاد نمیرسید و باید رو پنجه های پاش می ایستید و برای اینکه تعادل بر قرار کنه مجبورشدم کمرشو بگیرم و این واقعا اذییتش کرد)
&ببخشید من فقط خواستم بهت کمک کنم
_نه ایرادی نداره یکم قدم کوتاهه بخواطر همینه
کراواتتون سفت شد؟
&اهوم مرسی یه ²⁰دقیقه دیگه باید بریم خونه
_خونع؟
۳.۶k
۱۸ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.