قورباغه توی کلاس ورجه ورجه میکرد
قورباغه توی کلاس وَرجه وُرجه میکرد …
خانم امیری گفت : مرجان !
این قورباغه رو از کلاس بنداز بیرون !
مرجان گفت : خانم اجازه ؟ من از قورباغه میترسم.
خانم امیری گفت : فرزانه !
تو این قورباغه رو بنداز بیرون !
فرزانه گفت : خانم اجازه ؟ منم میترسم .
خانم امیری گفت : بچه ها !
کی از قورباغه نمی ترسه ؟
من گفتم : خانم اجازه ؟ من نمیترسم !!!
خانم امیری گفت : کیف و کتابتو بردار و از کلاس برو بیرون … o_O
گمون کنم ریحانه منو لو داده باشه و گرنه خانم امیری از کجا میدونست که من قورباغه رو به کلاس آوردم ؟!
خانم امیری گفت : مرجان !
این قورباغه رو از کلاس بنداز بیرون !
مرجان گفت : خانم اجازه ؟ من از قورباغه میترسم.
خانم امیری گفت : فرزانه !
تو این قورباغه رو بنداز بیرون !
فرزانه گفت : خانم اجازه ؟ منم میترسم .
خانم امیری گفت : بچه ها !
کی از قورباغه نمی ترسه ؟
من گفتم : خانم اجازه ؟ من نمیترسم !!!
خانم امیری گفت : کیف و کتابتو بردار و از کلاس برو بیرون … o_O
گمون کنم ریحانه منو لو داده باشه و گرنه خانم امیری از کجا میدونست که من قورباغه رو به کلاس آوردم ؟!
- ۳.۶k
- ۲۲ خرداد ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۸)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط