پارت ۸

ساینس دیکشو در آورد و صورت هارو رو بالا آورد*
ساینس . وقتی میخوای کاری کنی حتی اگه دوستش نداشته باشی عرقش میشی

جای خودشو هارو رو عوض کرد الان خودش رو تخته *
شلوار این بنده خدارو کشید پایین و لباساش رو در آورد و برش گردوند*

ساینس . خب اینکه جا نمیشه تو این یکزره سوراخ

سه تا از انگشت هاشو محکم فرو کرد تو جلو عقب می‌کرد *
هارو هم مث صگ گریه میکنه ناله و التماس میکنه که بس کنه *
ساینس . دارم جا باز میکنم لعنتی گشاد نمیشه

یکم بعد انگشتشو در آورد دیکشو یکم فرو کرد*
هارو . هاااااااااااااااااااااههه درددددد دارهههههه
ساینس . آروم باش یکم دیه خوشت میاد
(الان بقیشو مینویسم*)
دیدگاه ها (۱۳)

ادامه علی

من در حال نگاه کردن به مامانم بعد از اینکه گف ۱ مهر بشه

پارتتتتتتتت۷

بلاخرهههه پارت ۶

رمان j_k

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط