کاش میشد بنویسم که حلالم بکنید

کاش می‌شد بنویسم که حلالم بکنید
ننویسم رفقا فکر به حالم بکنید

کاش آن روز که روزی مرا می دادند
بیشتر تذکره ی کرببلا می دادند

همه رفتند و من از هجر تو هق هق کردم
بخدا حضرت ارباب زغم دق کردم

کاش همراه تمام رفقا می رفتم
پابرهنه ز نجف کرببلا می رفتم

خستگی در وسط راه چه لذت دارد
زائرت در نظر فاطمه عزت دارد

عاشق آن است که اسپند در آتش باشد
هربلایی رسد از یار دچارش باشد

جز غم عشق مگر غصه ی دیگر داریم
قسمت این است که چون کوزه ترک برداریم

در ازل با نفس عشق که بیدار شدیم
ما به بین الحرمین تو گرفتار شدیم

داغ داریم، نپرسید چرا تب داریم
از ازل در دلمان روضه ی زینب داریم
دیدگاه ها (۵)

به لطف حضرت زهــرا،به روضه آشنا هستمتســـلّای دل حضرت ، به ه...

کربلا خود را مهیا کن که می آید حسین........از جفا خود را مبر...

همیشه میکنم با این سخن عشق...علی مولا حسن آقا حسین عشق...

ﺍﺑﻮﺫﺭ ﻏﻔﺎﺭﯼ ﺭﺣﻤﻪ ﺍﻟﻠﻪ ﻣﯽ‌ﮔﻮﻳﺪ:ﺩﻳﺪﻡ ﺭﺳﻮﻝ ﺧﺪﺍ ﺻﻠﯽ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ...

#رویای #جوانی#پارت_۸خیلی خوشحال بودم که یکی دیگه تو گروهمون ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط