پنجره را باز کردم

پنجره را باز کردم...
بوی مهر آرامم کرد...
از سکوتش پیداست؛
باز رازهااا دارد!
سنجاقک برلب حوض
قاصدک با خوش خبری
کوچه ها در کوچ پرستوها
باز به تماشا نشسته اند...
چه زیبا ازعطر مهر جان می گیرم!
نم باران و اینهمه شکوه!!
چترهای دل پر ذوقم کو؟!
باید که بروم دوشادوش
وه..! چشم های پاییز هم
مثل بهار زیباست...!
باران و آفتاب در سبقت پی در پی
باز از ناپایداری سخن به میان می آید
هردو در وسعت آسمان؛
می شوند ناپیدا...
مختصربگویم جانا!
پاییز حرف من را خوب می فهمد!
راز چشمانم را بهتر می داند!
از میان این همه کشاکش بین فصل ها
عاقبت راه به آسمان خواهم زد
پرواز حال دلم را خوب کوک می سازد!
آسمان راز ها دردل دارد؛
باید به حقیقت پیوست...!
دیدگاه ها (۱)

🍃ولی واقعا اهمیتی نداره چه اتفاقی می افته! من قشنگ ترین روزا...

زلال باشیمزیبایی در زلالیستاگر زلال باشیمدنیا با تمام زیبایی...

‌معـــــاملہ ی زندگي ایڹ ست...ڪہ حـــــال خـــوب راجــــــای...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط