با قطار خاطره ها می آیی

با قطار خاطره ها می آیی
دستی تکان می دهی
و دور میشوی
بیخیال تمام پیراهن هایی که آتش زده ام
اما ناامید نیستم
هنوز پیراهن های زیادی دارم
خدا را چه دیدی
شاید هم کوهی ریزش کرد!
دیدگاه ها (۱۵)

بازم آقا شرمندم کرده و با تمام گناهام منو طلبید... 😢 عازم م...

همین....😊

کپشن رو حتما حتما حتما حتما بخونید:👇 👇 👇 👇 از زبون خودمه هرک...

#بدون_شرح آرزو دارم تو هم عاشق شوی / تا بفهمی درد...

فاصله ای برای زنده ماندن جیمین روی زانوهایش جلوی من ماند، مث...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط