ای که عطرِ رُخِ تو، در همه جا پیچیده است
ای که عطرِ رُخِ تو، در همه جا پیچیده است
خوش تر از اینْ دلِ من، رایحه ای نشنیده است
آسمان بر اثرِ پرتوِ چشمت نیلی است
آب هم رنگِ دو چشمانِ تو را دزدیده است
عشقْ از باغِ دلم، گل زده بر گیسویت
بادْ یک دسته ی گل، وقتِ نوازش چیده است
صورتت ریخته در، جامِ شرابم انگار
وَه! چه قوسِ قَزحی، بر سرِ آن تابیده است
غنچه ی سرخِ لبت، مثلِ گلی نشکفته
به نظر دلبرَکی در بغلی خوابیده است
عذر تقصیر اگر، نیمه شبی ناهنگام
دلِ من آمده و رویِ تو را بوسیده است
کارِ دل نیست مگر، عاشقی و وصفِ یار
این میان عقلْ کجا، حالِ کسی فهمیده است
شرحِ اوصافِ تو را کی بتوانم گفتن
رادمانْ جرعه ای از جامِ تو را نوشیده است
خوش تر از اینْ دلِ من، رایحه ای نشنیده است
آسمان بر اثرِ پرتوِ چشمت نیلی است
آب هم رنگِ دو چشمانِ تو را دزدیده است
عشقْ از باغِ دلم، گل زده بر گیسویت
بادْ یک دسته ی گل، وقتِ نوازش چیده است
صورتت ریخته در، جامِ شرابم انگار
وَه! چه قوسِ قَزحی، بر سرِ آن تابیده است
غنچه ی سرخِ لبت، مثلِ گلی نشکفته
به نظر دلبرَکی در بغلی خوابیده است
عذر تقصیر اگر، نیمه شبی ناهنگام
دلِ من آمده و رویِ تو را بوسیده است
کارِ دل نیست مگر، عاشقی و وصفِ یار
این میان عقلْ کجا، حالِ کسی فهمیده است
شرحِ اوصافِ تو را کی بتوانم گفتن
رادمانْ جرعه ای از جامِ تو را نوشیده است
۱.۹k
۱۱ آذر ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.