🌴 پهلوان علی....
🌴 پهلوان علی....
💠 او دست پرورده جاویدالاثر حاج احمد متوسلیان بود.
مسئول یکی از محورهای عملیاتی منطقه مریوان به فرماندهی حاج احمد متوسلیان بود. با توجه به اینکه در دید مستقیم ضد انقلاب ها قرار داشتیم، رساندن آب و غذا به بچه ها مشکل بود، قبل از اینکه دشمن متوجه ما بشود دبه های 20 لیتر آب را به همراه علی به دوش گرفته و از سینه مستقیم کوه به سمت بالا حرکت می کردیم، این عمل قدرت بدنی و توان بسیار زیادی می خواست و این عمل علاوه بر ورزش امتحانی سخت برای ما بود.
🕊 او و بچه ها دیگه مثل ببر ، روز ها از منطقه کوتخت در دل این کوهها به سمت پاوه حرکت می کردند، من باور دارم که اگر علی شهید نمی شد قطعا یکی از یاران زبده شهید متوسلیان بود.
هر چند فرماندهان نگهبانی شبانه نداشتند ولی به اصرار خودش اسم او حتما در لوح شب باید نوشته می شد و همانند دیگران نگهبانی های شبانه هم داشت.
🍃 علی نامزد بود در جواب سوالی که کی قرار است مراسم عروسی کنی گفت:
جنگ که تمام شد عروسی می کنم و بعد از مرخصی در موقع برگشت به جبهه به یکی از بچه های محل گفته بود که این بار به احتمال 90 درصد شهید می شوم و بعد از 40 روز هم چنین شد علی به آرزوی خود رسید.
راوی: همرزم شهید،جانباز حسین رفیعی از همدان
🌹 پاسدار شهید #علی_هاها
👈 روستای #میرملکی /شهرستان مهر
#خاطرات
👇 تصویر نفر سمت چپ شهید علی هاها
✅ سنگر شهدای والامقام شهرستان لامرد
https://telegram.me/shohaday_lamerd
💠 او دست پرورده جاویدالاثر حاج احمد متوسلیان بود.
مسئول یکی از محورهای عملیاتی منطقه مریوان به فرماندهی حاج احمد متوسلیان بود. با توجه به اینکه در دید مستقیم ضد انقلاب ها قرار داشتیم، رساندن آب و غذا به بچه ها مشکل بود، قبل از اینکه دشمن متوجه ما بشود دبه های 20 لیتر آب را به همراه علی به دوش گرفته و از سینه مستقیم کوه به سمت بالا حرکت می کردیم، این عمل قدرت بدنی و توان بسیار زیادی می خواست و این عمل علاوه بر ورزش امتحانی سخت برای ما بود.
🕊 او و بچه ها دیگه مثل ببر ، روز ها از منطقه کوتخت در دل این کوهها به سمت پاوه حرکت می کردند، من باور دارم که اگر علی شهید نمی شد قطعا یکی از یاران زبده شهید متوسلیان بود.
هر چند فرماندهان نگهبانی شبانه نداشتند ولی به اصرار خودش اسم او حتما در لوح شب باید نوشته می شد و همانند دیگران نگهبانی های شبانه هم داشت.
🍃 علی نامزد بود در جواب سوالی که کی قرار است مراسم عروسی کنی گفت:
جنگ که تمام شد عروسی می کنم و بعد از مرخصی در موقع برگشت به جبهه به یکی از بچه های محل گفته بود که این بار به احتمال 90 درصد شهید می شوم و بعد از 40 روز هم چنین شد علی به آرزوی خود رسید.
راوی: همرزم شهید،جانباز حسین رفیعی از همدان
🌹 پاسدار شهید #علی_هاها
👈 روستای #میرملکی /شهرستان مهر
#خاطرات
👇 تصویر نفر سمت چپ شهید علی هاها
✅ سنگر شهدای والامقام شهرستان لامرد
https://telegram.me/shohaday_lamerd
۲.۹k
۰۵ شهریور ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.