"رییس من"

"رییس من"
𝐦𝐲 𝐛𝐨𝐬𝐬
𝐩𝐚𝐫𝐭𝟐𝟓

′میا ا.ت رو از خواب زیباش بیدارش میکنه′

میا:ا.ت بیدار شو بیا بریم خونه وسایل رو برداریم تازه سوک جانگ هم میخواد بیاد همون سوکی من:))))
ا.ت:ها؟
میا:مُنگولی؟
ا.ت:ها؟
میا:مُنگله...

′فلش بک ا.ت′
از خواب بیدار شدم و اماده شدم و دیدم در باز شد، میا بود
میا:آماده ای؟
ا.ت:اره
میا:جانگ سوک میاد دنبالمون بادوستاش
ا.ت:باشه

ا.ت یه شلوار کارگو مشکی با تیشرت مشکی و موهامو با کلیپس بستم دیدم در خورد گفتم ا.ت:من باز میکنم
درو باز کردم که...که اون جناب آفای فاکینگ بود(جونگ کوک)

کوک:بیبی منو میبخشی؟
ا.ت:دیگه از چشام افتادی صیصی

بعد درو محکم بستم

′فلش بک کوک′

کاری بدی کردی بیب
^^^^^^
′بک ا. ت′

عوف اعصابمو خورد کرد و یه سردرد بدی گرفتم یه قرص خوردم میا:اماده ای؟
ا.ت:ا... ره اره خوبم
﴿زنگ خورد﴾
میا :باز میکنم
وقتی باز کرد یه مرد غریبه رو دیدم
سوکی(جانگ سوک):سلام از دیدنتون خوشحالم من جانگ سوک هستم
ا.ت:سلام خوب هستین منم ا.ت هستم
همو بغل کردن و روبوسی کرد «دوستاش»
فیلیکس:سلام، خوب هستین من فیلیکس هستم دوست جانگ سوک
ا.ت:سلام خوبین؟ خوشبختم من ا.ت هستم

.......ادامه دارد.....