خاطره ای از شهید علی محمود وند
خاطره ای از شهید علی محمود وند
تفحض گر لشگر ۲۷ محمد رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم)
راوی : خانواده شهید
علی در سالهای آخر سردردهای شدید داشت، هر بار با تمام قدرت سرش را فشار میداد، به گونهای که احساس میکردی سرش منفجر خواهد شد، با تعجب نگاهش میکردم، میگفت: تو نمیدانی چطور درد میکند، حالم به هم میخورد، وقتی علت سردردش را میپرسیدم، پاسخ میداد: اعصابم ناراحته، شاید فشارم رفته بالا و شاید هم چربیم، اما من میدانستم او شیمیایی شده کلیههایش از کار افتاده بود، حالت تهوع داشت، عارضه موجی بودن نیز بعضی اوقات زندگیش را مختل میکرد، یادم هست در این گونه مواقع میگفت: فقط بروید بیرون، سپس سرش را آنقدر به دیوار میکوبید و فشار میداد تا زمانی که بدنش خشک میشد حتی یکبار همسر و فرزندانش را به آشپزخانه فرستاد و خودش تمام شیشهها را شکست.
هشت سال دفاع مقدس از خاک پاک ایران دیگر رمقی برای علی نگذاشته بود، در جای جای پیکرش ردپای جنگ بود اما او باز هم مقاومت کرد.
قدردان خون مطهر شهدا باشیم .
امام و شهدا را یاد کنیم با ذکر صلوات
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
تفحض گر لشگر ۲۷ محمد رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم)
راوی : خانواده شهید
علی در سالهای آخر سردردهای شدید داشت، هر بار با تمام قدرت سرش را فشار میداد، به گونهای که احساس میکردی سرش منفجر خواهد شد، با تعجب نگاهش میکردم، میگفت: تو نمیدانی چطور درد میکند، حالم به هم میخورد، وقتی علت سردردش را میپرسیدم، پاسخ میداد: اعصابم ناراحته، شاید فشارم رفته بالا و شاید هم چربیم، اما من میدانستم او شیمیایی شده کلیههایش از کار افتاده بود، حالت تهوع داشت، عارضه موجی بودن نیز بعضی اوقات زندگیش را مختل میکرد، یادم هست در این گونه مواقع میگفت: فقط بروید بیرون، سپس سرش را آنقدر به دیوار میکوبید و فشار میداد تا زمانی که بدنش خشک میشد حتی یکبار همسر و فرزندانش را به آشپزخانه فرستاد و خودش تمام شیشهها را شکست.
هشت سال دفاع مقدس از خاک پاک ایران دیگر رمقی برای علی نگذاشته بود، در جای جای پیکرش ردپای جنگ بود اما او باز هم مقاومت کرد.
قدردان خون مطهر شهدا باشیم .
امام و شهدا را یاد کنیم با ذکر صلوات
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
۲.۲k
۲۶ مرداد ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.