اقیانوس سفید
اقیانوس سفید
#پارت9
لباسم دقیقا کنار سوهول بود. آخه چرا اینجوری شد؟ اندازه ادامس کش اومدم و لباسمو از زیر دستای سوهول کشیدم بیرون اومدم که بلند بشم سوهول از یقم گرفتو منو بغل کرد. میخواستم دعواش کنم ولی خواب بود، گوشیم زنگ خورد تمام تلاشمو میکردم که برم طرف گوشیم اما فایده نداشت، صدای زنگ گوشیم باعث شد سوهول بیدار بشه.
بویون: چیه چرا اینجوری زل زدی بهم؟ آدم ندیدی؟
سوهول: خیلی خوشگلی.
بویون: اره میدونم خوشگلم حالا ولم کن میخوام برم تلفونمو جواب بدم.
سوهول:چرا میخوایی بری؟ مگه بغل من چشه؟
بویون: من بهت دارم میگم ولم کن، چون همه دخترا روت کراشن فکر میکنی منم روت کراشم؟ اصلا اینطور نیست، هیچ وقت همچین فکری نکن.....
سوهول حرفمو قطع کرد
سوهول: الان با دستام تورو بغل کردم اگه بیشتر ازین حرف بزنی مجبور میشم از یه طریق دیگه جلو دهنتو ببندم.
اولش منظورشو نفهمیدم اومدم حرف بزنم که منظورشو فهمیدم منم برای فرار از دستش چیزی نگفتم داشتم فکر میکردم که چجوری از دستش فرار کنم.... یهو یکی وارد حال شد، سوهول منو ول کردو گلدون روی میزو برداشتو از اتاق رفت بیرون. منم از ترس و فرار از دست سوهول در اتاقو قفل کردم.
سوهول: چرا درو قفل کردی؟
بویون: قفل شد.
سوهول: بچه بازیاتو تموم کن درو باز کن
بویون: تورو با اون دزده تنها میزارم، فعلا به جنگت برس.
سوهول: دزد نبود هه-ری بود.
زود درو باز کردمو رفتم بیرون از پله ها رفتم پایین ولی کسی تو حال نبود
بویون: به دروغ گفتن عادت داری؟
سوهول: من دروغ نگفتم تا دید من اینجام رفت
بدو بدو رفتم تو کوچه ولی هه-ری اونجا نبود. اومدم داخل و گوشیمو برداشتم تا به هه-ری زنگ بزنم، اون برام پیام نوشته بود.
پیام:
هه-ری: نگران نباش من اومدم خونه و الانم رو تختم دراز کشیدمو دارم کیدراما میبینم، امیدوارم با سوهول خوش بگذره.
بویون: چرا چرتو پرت میگی من اصلا نمیدونستم سوهول اینجاست الان بیرونش میکنم.
رفتم تو اتاق ولی سوهول تو اتاق نبود، خوشحال شدم بالاخره رفت.
در اتاقو قفل کردم تا لباسمو عوض کنم، یه دفعه یه نفر تق تق زد رو در. برگشتم سوهول بود
واییی خدا اون اصلا نرفته بود خونه، پشت در قایم شده بود.
سوهول: بیینم چرا درو قفل کردی؟
بویون: چرا اینجایی؟ چرا نرفتی؟
سوهول: سوالمو با سوال جواب میدی؟
آروم آروم میومد جلو لبخند میزد...
بویون: فکر نکن چون یه دخترم نمیتونم از خودم دفاع کنماااا.
سوهول: چطوره امتحان کنیم؟
بویون: منظورت چیه؟
سوهول: یه فرصت بهم بده.
ادامه دارد...
#پارت9
لباسم دقیقا کنار سوهول بود. آخه چرا اینجوری شد؟ اندازه ادامس کش اومدم و لباسمو از زیر دستای سوهول کشیدم بیرون اومدم که بلند بشم سوهول از یقم گرفتو منو بغل کرد. میخواستم دعواش کنم ولی خواب بود، گوشیم زنگ خورد تمام تلاشمو میکردم که برم طرف گوشیم اما فایده نداشت، صدای زنگ گوشیم باعث شد سوهول بیدار بشه.
بویون: چیه چرا اینجوری زل زدی بهم؟ آدم ندیدی؟
سوهول: خیلی خوشگلی.
بویون: اره میدونم خوشگلم حالا ولم کن میخوام برم تلفونمو جواب بدم.
سوهول:چرا میخوایی بری؟ مگه بغل من چشه؟
بویون: من بهت دارم میگم ولم کن، چون همه دخترا روت کراشن فکر میکنی منم روت کراشم؟ اصلا اینطور نیست، هیچ وقت همچین فکری نکن.....
سوهول حرفمو قطع کرد
سوهول: الان با دستام تورو بغل کردم اگه بیشتر ازین حرف بزنی مجبور میشم از یه طریق دیگه جلو دهنتو ببندم.
اولش منظورشو نفهمیدم اومدم حرف بزنم که منظورشو فهمیدم منم برای فرار از دستش چیزی نگفتم داشتم فکر میکردم که چجوری از دستش فرار کنم.... یهو یکی وارد حال شد، سوهول منو ول کردو گلدون روی میزو برداشتو از اتاق رفت بیرون. منم از ترس و فرار از دست سوهول در اتاقو قفل کردم.
سوهول: چرا درو قفل کردی؟
بویون: قفل شد.
سوهول: بچه بازیاتو تموم کن درو باز کن
بویون: تورو با اون دزده تنها میزارم، فعلا به جنگت برس.
سوهول: دزد نبود هه-ری بود.
زود درو باز کردمو رفتم بیرون از پله ها رفتم پایین ولی کسی تو حال نبود
بویون: به دروغ گفتن عادت داری؟
سوهول: من دروغ نگفتم تا دید من اینجام رفت
بدو بدو رفتم تو کوچه ولی هه-ری اونجا نبود. اومدم داخل و گوشیمو برداشتم تا به هه-ری زنگ بزنم، اون برام پیام نوشته بود.
پیام:
هه-ری: نگران نباش من اومدم خونه و الانم رو تختم دراز کشیدمو دارم کیدراما میبینم، امیدوارم با سوهول خوش بگذره.
بویون: چرا چرتو پرت میگی من اصلا نمیدونستم سوهول اینجاست الان بیرونش میکنم.
رفتم تو اتاق ولی سوهول تو اتاق نبود، خوشحال شدم بالاخره رفت.
در اتاقو قفل کردم تا لباسمو عوض کنم، یه دفعه یه نفر تق تق زد رو در. برگشتم سوهول بود
واییی خدا اون اصلا نرفته بود خونه، پشت در قایم شده بود.
سوهول: بیینم چرا درو قفل کردی؟
بویون: چرا اینجایی؟ چرا نرفتی؟
سوهول: سوالمو با سوال جواب میدی؟
آروم آروم میومد جلو لبخند میزد...
بویون: فکر نکن چون یه دخترم نمیتونم از خودم دفاع کنماااا.
سوهول: چطوره امتحان کنیم؟
بویون: منظورت چیه؟
سوهول: یه فرصت بهم بده.
ادامه دارد...
۱.۲k
۱۲ اسفند ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.