پاسخ
#پاسخ
یک خاطره از بعد شهادت محمودِعزیز. در یک مقطعی بنده گرفتاری مالی داشتم.پنج شنبه با خانواده سر مزارش رفتم وسرقبر او موضوع را یواشکی گفتم و بلند شدم ایستادم.مادرم سوال کرد چه گفتی به محمود .گفتم ازش یه چیزی خواستم/دو دقیقه بعد یه نفر که از دوسال قبل ازش طلبکار بودم اومد سر مزار و نشست فاتحه ای خواند و یک چک بروز به من داد.همان مبلغ که من نیاز داشتم. همه شهدا گره گشا هستند.صلوات
یک خاطره از بعد شهادت محمودِعزیز. در یک مقطعی بنده گرفتاری مالی داشتم.پنج شنبه با خانواده سر مزارش رفتم وسرقبر او موضوع را یواشکی گفتم و بلند شدم ایستادم.مادرم سوال کرد چه گفتی به محمود .گفتم ازش یه چیزی خواستم/دو دقیقه بعد یه نفر که از دوسال قبل ازش طلبکار بودم اومد سر مزار و نشست فاتحه ای خواند و یک چک بروز به من داد.همان مبلغ که من نیاز داشتم. همه شهدا گره گشا هستند.صلوات
- ۳۲۰
- ۱۸ بهمن ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط