دامنم را پر م نم از بهار

دامنم را پر مى كنم از بهار ،
و شيراز شيراز برايت نارنج مى بارم
و با عطر وحشى ام
ديوانگى ات را از قفس آزاد مى كنم !
و مى چرخانم در شهر ،

برايم سعدى بخوان ،
و عشق را در تنم رها كن
شبيه باد كه
روسرى ام را با خود برد ...


#الينا_نريمان
دیدگاه ها (۳)

چه خواهش‌ها در اين خاموشی گوياست،نشنيدی؟تو هم چيزی بگو، چشم ...

محبوب مندوستی پس گرفتنی نيست، عشق پس داده نمی‌شود، چنانكه ما...

بی هوا بوسیدمشگفت عیبی ندارد یکی طلبتوای که چقدر خوب است این...

خودتو که پیدا کنی، خیلیا رو گم میکنی، این شروع یه مسیر طولان...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط