💙پارت ۲ عشق لجباز من💙
💙پارت ۲ عشق لجباز من💙
داشتم میرفتم که پام خورد به گلدون بزرگ تو حال و شکست و رفت تو پام یا خدا فاتحم خوندس تا میتونستم دویدم
از زبان تهیونگ :
وسط کار بودم دیدم صدای شکستن اومد اومدم ببینم چیه دیدم یکی از در رفت بیرون دیدم خود منحرفشه خدا این دختر چرا اینقدر فوضوله
صبح از دید یورا:
پاشدم و رفتم پامو پانسمان کردم خیلی درد میکرد با پای لنگ رفتم یونیفرممو پوشیدم که برم مدرسع درو باز کردم دیدم اجوشی پیر ناقص پشت درع
+ گوشی
_ چی میگی
+ میگم گوشیتو بدع( با داد)
_ هوی چرا داد میزنی واس چی باید گوشیمو بدم
دیدم گوشیمو از دستم گرفت و جوری به زمین کوبوندش که هزار و پونصد تیکه شد یا خدا مدرکمم برای ریختن ابروش فوت شد
_ چ..چرا اینکارو کردی مریضی؟
+ تو چرا فوضولی هان ؟ کارای خوصوصیه مردم به خودشون مربوطه واس چی از سکس یه نفر فیلم گرفتی؟ جوابمو بده
_ دیروز خوش گذشت ؟
+ دختره منحرف اینو گقت و رفت سوار ماشینش شد تا بره به مدرسه منم پام از درد داشت میترکید گفتم_ میشه منم بیا
+ لازم نکرده
_ اجوشی ناقص
_ 😑😑
رفت منم رفتم تو کلاس که اقای پارک اومد و گفت
اقای پارک مدیرمون: بچه ها قراره به یه اردو بریم که بچه ها استراحت کنین همه خوشحال شدن منم دست کمی نداشتم فردای اونروز از خوب پا شدم رفتم دستو صورتمو شستم و خوشحال بودم که قرار نیست اون یونیفرم مزخرفو بپوشم و یه ست لی با شلوارک کوتاه لی و یه نیم تنه پوشیدم و رفتم به مدرسه رسیدیم رفتیم تو اوتوبوس که اخرش برا من جا نشد
_ میتونی با من بیای منم دارم میرم
+ ن...ن من اصلا نمیام خوتون برین
_ هیی برو بشین تو ماشین گفتم
( & علامت اقای پارک )
& یورا جان تو با اقای کیم برو
رفتیم سوار شدیم ایش من قراره با این اجوشی پیر برم اخخخ
_ من گشنمه اجوشی
+ خب که چی
_ هییی میگم گشنمه نگه دار
+ باش باو اونحا یه فروشگاه هست نگه میدارم
رفتیم نگه داشت پیاده شدم رفتم و خوراکیای مورد علاقمو برداشتم تهیونگم اونور داشت انگار فروشگاهو جمع میکرد رفتیم حساب کنیم که دیدم حساب شده تهیونگ حساب کرده بود
رفتم خوردم همه چیمو و رفتیم رسیدیم اوه عجب جایی بود خیلی خوشگل بود هتل هم درست کنار دریا بود
رفتن همه برا خودشون اتاق گرفتن و اتاق من دونفره بود از خوشحالی یه جیق کوچیکی زدم چون مال بقیه تک کفره بود ولی مال من دونفره و خیلی مجهز بود رفتم رو تخت ولو شدم که دیدم یکی درو باز کرد
این اجوشی انگار واحد خودشو با من اشتب گرفته بود
_ هی تو تو اتاق من چیکار میکنی
+ ها فک کردی این اتاق فقط مال توعه؟
_ هان پس چی برو برا خودت اتاق بگیر
+ چون تابستونه و هوا گرمه همه مردم میان اینجا اتاق نداشت
( های گایز لایک و مخصوصا کامنت یادتون نره میدونم بد شدع اما امید وارم دوست داشته باشید💙💜💦)
داشتم میرفتم که پام خورد به گلدون بزرگ تو حال و شکست و رفت تو پام یا خدا فاتحم خوندس تا میتونستم دویدم
از زبان تهیونگ :
وسط کار بودم دیدم صدای شکستن اومد اومدم ببینم چیه دیدم یکی از در رفت بیرون دیدم خود منحرفشه خدا این دختر چرا اینقدر فوضوله
صبح از دید یورا:
پاشدم و رفتم پامو پانسمان کردم خیلی درد میکرد با پای لنگ رفتم یونیفرممو پوشیدم که برم مدرسع درو باز کردم دیدم اجوشی پیر ناقص پشت درع
+ گوشی
_ چی میگی
+ میگم گوشیتو بدع( با داد)
_ هوی چرا داد میزنی واس چی باید گوشیمو بدم
دیدم گوشیمو از دستم گرفت و جوری به زمین کوبوندش که هزار و پونصد تیکه شد یا خدا مدرکمم برای ریختن ابروش فوت شد
_ چ..چرا اینکارو کردی مریضی؟
+ تو چرا فوضولی هان ؟ کارای خوصوصیه مردم به خودشون مربوطه واس چی از سکس یه نفر فیلم گرفتی؟ جوابمو بده
_ دیروز خوش گذشت ؟
+ دختره منحرف اینو گقت و رفت سوار ماشینش شد تا بره به مدرسه منم پام از درد داشت میترکید گفتم_ میشه منم بیا
+ لازم نکرده
_ اجوشی ناقص
_ 😑😑
رفت منم رفتم تو کلاس که اقای پارک اومد و گفت
اقای پارک مدیرمون: بچه ها قراره به یه اردو بریم که بچه ها استراحت کنین همه خوشحال شدن منم دست کمی نداشتم فردای اونروز از خوب پا شدم رفتم دستو صورتمو شستم و خوشحال بودم که قرار نیست اون یونیفرم مزخرفو بپوشم و یه ست لی با شلوارک کوتاه لی و یه نیم تنه پوشیدم و رفتم به مدرسه رسیدیم رفتیم تو اوتوبوس که اخرش برا من جا نشد
_ میتونی با من بیای منم دارم میرم
+ ن...ن من اصلا نمیام خوتون برین
_ هیی برو بشین تو ماشین گفتم
( & علامت اقای پارک )
& یورا جان تو با اقای کیم برو
رفتیم سوار شدیم ایش من قراره با این اجوشی پیر برم اخخخ
_ من گشنمه اجوشی
+ خب که چی
_ هییی میگم گشنمه نگه دار
+ باش باو اونحا یه فروشگاه هست نگه میدارم
رفتیم نگه داشت پیاده شدم رفتم و خوراکیای مورد علاقمو برداشتم تهیونگم اونور داشت انگار فروشگاهو جمع میکرد رفتیم حساب کنیم که دیدم حساب شده تهیونگ حساب کرده بود
رفتم خوردم همه چیمو و رفتیم رسیدیم اوه عجب جایی بود خیلی خوشگل بود هتل هم درست کنار دریا بود
رفتن همه برا خودشون اتاق گرفتن و اتاق من دونفره بود از خوشحالی یه جیق کوچیکی زدم چون مال بقیه تک کفره بود ولی مال من دونفره و خیلی مجهز بود رفتم رو تخت ولو شدم که دیدم یکی درو باز کرد
این اجوشی انگار واحد خودشو با من اشتب گرفته بود
_ هی تو تو اتاق من چیکار میکنی
+ ها فک کردی این اتاق فقط مال توعه؟
_ هان پس چی برو برا خودت اتاق بگیر
+ چون تابستونه و هوا گرمه همه مردم میان اینجا اتاق نداشت
( های گایز لایک و مخصوصا کامنت یادتون نره میدونم بد شدع اما امید وارم دوست داشته باشید💙💜💦)
۲۷.۰k
۰۱ خرداد ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۱۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.