چشم بر چشمان من می زد گره بر روسری
چشم بر چشمان من می زد گره بر روسری
بودنش یڪ خواب بود و رفتنش ناباوری
من نگاهش می ڪنم او هم نگاهم می ڪند
او برای دل بریدن من برای دل بری
واژه ها را از دهانم یڪ به یڪ دزدید و رفت
سهم من از عشق شعری شد بنام دیگری
در سرم بیهوده رویای پریدن با تو بود
چیست دنیا جز قفس وقتی که بی بال و پری
بودنش یڪ خواب بود و رفتنش ناباوری
من نگاهش می ڪنم او هم نگاهم می ڪند
او برای دل بریدن من برای دل بری
واژه ها را از دهانم یڪ به یڪ دزدید و رفت
سهم من از عشق شعری شد بنام دیگری
در سرم بیهوده رویای پریدن با تو بود
چیست دنیا جز قفس وقتی که بی بال و پری
۱.۱k
۰۲ مرداد ۱۳۹۷
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.