پارت صد پنجاه غریبه آشنا
#پارت_صد_پنجاه #غریبه_آشنا
دی او:
دیشب یکی از بهترین شب های عمرم بود،حسی که الان قلبم داره رو هیچ وقت احساسش نکرده بودم...بعد از تمرین برگشتیم خوابگاه ئونسو اومد تو اتاق پیشم...
-خسته نباشی اوپا،چیکار کردی دیشب؟خوب بود؟
+مرسی عزیزم آره خیلییی خوب بود
-یعینی جوابش مثبت بود
+آره
-پس باید قرار خواستگاری رو بزارم،فقط یه چیز دیگه امشب باید با اوپا سوهو حرف بزنیم و بهش بگیم،سهون رو هم که دیگه خبر داری با اونم حرف میزنم ببینم میخواد چیکار کنه اگه اونم نظرش مثل تو بود شب به اوپا سوهومیگیم
+مرسی هرچی میدونی کمتر سوهو هیونگ رو عصبانی میکنه اونو انجام بدیم
-باشه نگران نباش،من برم پیش اوپا سهون
+باشه منتظر خبرت هستم
ئونسو
از اتاق اوپا کیونگسو رفتم اتاق اوپا سهون...نشستم پیشش
+چی شد اوپا با زینب حرف زدی
-خودم که نه ولی میدونم دوستم داره
+میخوایم با اوپا کیونگسو بریم با اوپا سوهو حرف بزنیم بریم خواستگاری زینب و لیلا
-لیلا واسه چی؟چرا با کیونگسو بری
+اوپا کیونگسو لیلا رو دوست داره
-شوخییی نکنن
+شوخی نکردم
-بیخیالل بابا
+عههه اوپااا
-جدی میگی؟
+آره دیگه
-من که هنوز باورم نشده
+خب حالا باورت بشه یا نه میخوایم واسه اوپا کیونگسو بریم خواستگاری تو ام اگه میخوای ازش خواستگاری کنی بگو
-معلومه که میخوام
+پس بیا بریم با اوپا سوهو حرف بزنیم
-جرعت ندارم به هیونگ بگم
+بلاخره اگه بخواد دعوامون کنه میکنه که اونم احتمالش زیاده،بیا بیا بریم
-بکهیون رو هم بگو بیاد
+بکهیون واسه چی
-نمیدونم اینطوری کمتر ما رو دعوا میکنه
+باشه
رفتم کیونگسو و بکهیون رو صدا کردم باهم رفتیم پشت در اتاق اوپا سوهو وایسادیم
+خب اوپاوکیونگسو در بزن دیگه
کیونگسو:من چرا در بزنم،سهون بزنه
سهون:من نمیزنم
بکهیون:در زدن که دیگه ترس نداره
سهون:ترس نداره خودت بزن
بکهیون:نه نه من نمیزنم،شما اصل کارید من چرا بزنم
ئونسو:عهه اصلا خودم میزنم
سوهو از پشت سر اومد
سوهو:اتفاقی افتاده بچه ها؟
سهون:هانن نه نه چه اتفاقی میتونه افتاده باشه مگه نه بکهیون
بکهیون:آره آره چیزی نیست اصلا
کیونگسو:آره ما داشتیم رد میشدیم
سوهو:چهارتایی باهم داشتید از جلو اتاق من رد میشد شما که ایستاده بودید
سهون:آها آره داشتیم به هم سلام می کردیم
اوپا سوهو یه ابروشو داد بالا یه جوری نگامون میکرد که خر خودتونید
+چی چیو داشتیم رد میشدیم کارت داشتیم اوپا
سهون با پا کوبید رو پام
+یااااا ببینش بکهیون میکوبه رو پام
بکهیون:سهوننن چخبرته
سهون:نه من نبودم کیونگی بود
کیونگسو:به من چه آخه
بکهیون:کیونگسو که پیش منه
سوهو:بسه بچه ها بیاید داخل ببینم چی شده
+چشم اوپا
کاری از نویسنده گروه:@forough_wolf
#exo
دی او:
دیشب یکی از بهترین شب های عمرم بود،حسی که الان قلبم داره رو هیچ وقت احساسش نکرده بودم...بعد از تمرین برگشتیم خوابگاه ئونسو اومد تو اتاق پیشم...
-خسته نباشی اوپا،چیکار کردی دیشب؟خوب بود؟
+مرسی عزیزم آره خیلییی خوب بود
-یعینی جوابش مثبت بود
+آره
-پس باید قرار خواستگاری رو بزارم،فقط یه چیز دیگه امشب باید با اوپا سوهو حرف بزنیم و بهش بگیم،سهون رو هم که دیگه خبر داری با اونم حرف میزنم ببینم میخواد چیکار کنه اگه اونم نظرش مثل تو بود شب به اوپا سوهومیگیم
+مرسی هرچی میدونی کمتر سوهو هیونگ رو عصبانی میکنه اونو انجام بدیم
-باشه نگران نباش،من برم پیش اوپا سهون
+باشه منتظر خبرت هستم
ئونسو
از اتاق اوپا کیونگسو رفتم اتاق اوپا سهون...نشستم پیشش
+چی شد اوپا با زینب حرف زدی
-خودم که نه ولی میدونم دوستم داره
+میخوایم با اوپا کیونگسو بریم با اوپا سوهو حرف بزنیم بریم خواستگاری زینب و لیلا
-لیلا واسه چی؟چرا با کیونگسو بری
+اوپا کیونگسو لیلا رو دوست داره
-شوخییی نکنن
+شوخی نکردم
-بیخیالل بابا
+عههه اوپااا
-جدی میگی؟
+آره دیگه
-من که هنوز باورم نشده
+خب حالا باورت بشه یا نه میخوایم واسه اوپا کیونگسو بریم خواستگاری تو ام اگه میخوای ازش خواستگاری کنی بگو
-معلومه که میخوام
+پس بیا بریم با اوپا سوهو حرف بزنیم
-جرعت ندارم به هیونگ بگم
+بلاخره اگه بخواد دعوامون کنه میکنه که اونم احتمالش زیاده،بیا بیا بریم
-بکهیون رو هم بگو بیاد
+بکهیون واسه چی
-نمیدونم اینطوری کمتر ما رو دعوا میکنه
+باشه
رفتم کیونگسو و بکهیون رو صدا کردم باهم رفتیم پشت در اتاق اوپا سوهو وایسادیم
+خب اوپاوکیونگسو در بزن دیگه
کیونگسو:من چرا در بزنم،سهون بزنه
سهون:من نمیزنم
بکهیون:در زدن که دیگه ترس نداره
سهون:ترس نداره خودت بزن
بکهیون:نه نه من نمیزنم،شما اصل کارید من چرا بزنم
ئونسو:عهه اصلا خودم میزنم
سوهو از پشت سر اومد
سوهو:اتفاقی افتاده بچه ها؟
سهون:هانن نه نه چه اتفاقی میتونه افتاده باشه مگه نه بکهیون
بکهیون:آره آره چیزی نیست اصلا
کیونگسو:آره ما داشتیم رد میشدیم
سوهو:چهارتایی باهم داشتید از جلو اتاق من رد میشد شما که ایستاده بودید
سهون:آها آره داشتیم به هم سلام می کردیم
اوپا سوهو یه ابروشو داد بالا یه جوری نگامون میکرد که خر خودتونید
+چی چیو داشتیم رد میشدیم کارت داشتیم اوپا
سهون با پا کوبید رو پام
+یااااا ببینش بکهیون میکوبه رو پام
بکهیون:سهوننن چخبرته
سهون:نه من نبودم کیونگی بود
کیونگسو:به من چه آخه
بکهیون:کیونگسو که پیش منه
سوهو:بسه بچه ها بیاید داخل ببینم چی شده
+چشم اوپا
کاری از نویسنده گروه:@forough_wolf
#exo
۲۱.۸k
۱۶ شهریور ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۴۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.