پاییز را بهانه گرفتم گریستم
پاییز را بهانه گرفتم گریستم
از سوز دل زبانه گرفتم گریستم
آیینهای مقابل چشمم گذاشتم
یک ژست کودکانه گرفتم گریستم
دستم به ماشه رفت و فشردم،دو دیده را!
تا سوی خود نشانه گرفتم گریستم...
عمری خلاف مردم خوشپوش خوشخیال
در دل غم زمانه گرفتم گریستم
دیدم که برنداشت کسی نعشم از زمین
خود نعش خود به شانه گرفتم گریستم..:)
از سوز دل زبانه گرفتم گریستم
آیینهای مقابل چشمم گذاشتم
یک ژست کودکانه گرفتم گریستم
دستم به ماشه رفت و فشردم،دو دیده را!
تا سوی خود نشانه گرفتم گریستم...
عمری خلاف مردم خوشپوش خوشخیال
در دل غم زمانه گرفتم گریستم
دیدم که برنداشت کسی نعشم از زمین
خود نعش خود به شانه گرفتم گریستم..:)
۷۲۸
۰۴ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.