مـــنـم دلــم ېه روز بـا یه چــشمڪ رفـت...روزا آمـاده بـودن که خـــاطـره شـن بعددسـٺمو گـرفت تا کـه یه شـب از خـواب😴 پریـدم دیدمعــطرش از بالشـشم رفـٺ