دلم یک آدم غریبهی امن

دلم یک آدمِ غریبه‌ی امن
و آرام می‌خواهد،
وَ پذیرنده، و شنونده، و پناه دهنده ...
کسی که قضاوتم نکند و فقط گوش کند. کنجکاو نشود، بیشتر نپرسد، سرزنش نکند، دلیل نخواهد.
دلم نگاهی بیگانه اما گرم می‌خواهد
یک دوستیِ عمیق ولی کوتاه
یک همنشینیِ سالم اما بدون ادامه.
یک نفر که انگار مرا از جنگل سرد و تاریکی که در آن گم شده‌ام نجات بدهد، به کلبه‌ی دنج و گرم خودش ببرد، برایم چای بریزد و بی‌آنکه بپرسد چرا و از کجا می‌آیم، مقابلم بنشیند، حرف‌های مرا بشنود و شانه‌های مرا برای تسکین بفِشارد و حالم که خوب شد، نپرسد کجا؟ فقط راه خیابان را نشانم بدهد، در آغوشم بگیرد و برایم آرزوهای خوب کند و از او که دور شدم، احساس کنم خدا را در کالبد یک انسان ملاقات کرده‌ام که اینقدر آرامم.....‌‌.....💖
دیدگاه ها (۰)

دوستت دارم. به عمق تمدن چندهزار ساله‌ای که می‌شناسم. تو با ت...

عشق آدم‌ها را تغییر نمی‌دهد، اما فقدان، آدم‌ها را زیر و رو م...

اگر لمسم می‌کرد آب می‌شدم. این حس را می‌شناسید؟ این‌که نمی‌ت...

منِ عزیزم! صبور باشخدا حواسش به همه چیز هست، او ما را ناامید...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط