پیراهنی از زخم به تن دوخته است این رسم ز حضرت غم آموخ

پیراهنی از زخم، به تن دوخته است / این رسم، ز حضرت غم آموخته است
ای سـرو تمــاشاییِ ایــمان، عبـاس! / دل، شعله به شعله، در غمت سوخته است
دیدگاه ها (۱)

چشمان زمین دوباره تر خواهد شد / ماه از سر شب بدون سر خواهد ش...

نام معشوق مبر نزد من از عشق مگو عشق دیریست که در پیچ و خم عب...

جانـت بـه کــویــر تفتــه دریـا بخشید / هفتاد و دو گل ، به م...

ضریح تو داره عطر گل یاس / نوازش های دستت میشه احساسکی میدونه...

یوسف نی ام و‌لیک مرا گرگ دریده است تا شهر پدر کیست برد پیرهن...

عاشقانه های شبنم

خبر این است که یلدا خانمآخرین دختر آذر بانونوه دختری حضرت پا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط