🔹راننده یکی از مسئولین تعریف می کرد، روزی داشتیم با مسئول
🔹راننده یکی از مسئولین تعریف میکرد، روزی داشتیم با مسئول مربوطه میرفتیم...
مسئول رو به من کرد و گفت: راست میگن اوضاع مملکت خرابههااا😳
🔸گفتم: چطور جناب قربان؟!🤔
ایشان با لحن متفکرانه ای گفت،
وقتی تعمیرگاه ماشین بادمجان هم بفروشه،
دیگه فاتحه مملکت خوندست😟
🔹خیلی به خودم فشار آوردم بفهمم که چی گفته طاقت نیاوردم گفتم،
از کجا فهمیدید قربان؟ ایشان با انگشت مبارکشان مغازه کنار جاده را نشان داد.
🔸روی درب تعمیرگاه نوشته شده بود: "بادِ مجانی موجود است"
تازه فهمیدم دکترای جعلی چه به روز مملکت آورده
مسئول رو به من کرد و گفت: راست میگن اوضاع مملکت خرابههااا😳
🔸گفتم: چطور جناب قربان؟!🤔
ایشان با لحن متفکرانه ای گفت،
وقتی تعمیرگاه ماشین بادمجان هم بفروشه،
دیگه فاتحه مملکت خوندست😟
🔹خیلی به خودم فشار آوردم بفهمم که چی گفته طاقت نیاوردم گفتم،
از کجا فهمیدید قربان؟ ایشان با انگشت مبارکشان مغازه کنار جاده را نشان داد.
🔸روی درب تعمیرگاه نوشته شده بود: "بادِ مجانی موجود است"
تازه فهمیدم دکترای جعلی چه به روز مملکت آورده
۲۵۴
۰۷ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.