وقت رفتن که مهیا بشود



وقت رفتن که مهیا بشود
در زمانی که دگر خاطره‌ای در پس چشمان غزل خوان هوا گم نشود
چمدان باید بست
راز پنهان شدنِ کودکیِ باران را
تا لب تاقچه ی خاطره ها باید شست
و هوای خنکِ لمس هم آوازی را
پشت پرچین خیالی ابدی جا انداخت
لحظه ها را دریاب
لحظه ها آه فرو رفته به هنگام فراموشی شاعر شدنِ باران است


#فرد_دریادل
دیدگاه ها (۳)

تا لبی بر لب من میلغزدمیکشم آه...که کاش این او بود ...کاش......

‌دیدار تو حل مشکلات استصبر از تو خلاف ممکنات است#سعدی

‌#حضرت_مولاناامروز چنان مستم کز خویش برون جستم ای یار ...

. نتْوان دلِ شاد را به غم، فرسودن#خیام

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط