رویای تو:) پارت ۱۰
رویای تو:) پارت ۱۰
با اتفاق روبروش نفسشو حبس کرد و خشم بی پایانی وجودش رو فرا گرفت .
با صدای آهسته ای زیر لب غرید .
یونگی : چه غلطی میکنی ؟
ته : اوه ، فکر کنم باید توضیح بدم .
صداش رو آهسته تر کرد و ادامه داد :
اگه من بتونم با همین تفنگی که روی سر مستر جئون گذاشتم ، مغزش رو داغون کنم ...
کمی مکث کرد . انگار مطمئن نبود چیکار میکنه . دستش یکم شل شد اما سریع به خودش اومد و با پوزخندی ادامه داد
تهیونگ : اگه مغزش رو داغون کنم بعد از مرگش میتونم تمام باندش رو تصاحب کنم . درست نمیگم جئون ؟!
تا یونگی خواست چیزی بگه کوک با یه حرکت از زیر دست تهیونگ بیرون اومد و مشتش روی شقیقه ی تهیونگ فرود اومد که باعث شد سرش کمی گیج بره .
سرش رو سریع بالا آورد و به کوک خیره شد . جونگکوک بی معطلی اسلحه ش رو به طرف تهیونگ گرفت . اما سوکجین با یه حرکتِ پا ، تفنگ رو از دستش درآورد که یهو ...
ادامه دارد ...
با اتفاق روبروش نفسشو حبس کرد و خشم بی پایانی وجودش رو فرا گرفت .
با صدای آهسته ای زیر لب غرید .
یونگی : چه غلطی میکنی ؟
ته : اوه ، فکر کنم باید توضیح بدم .
صداش رو آهسته تر کرد و ادامه داد :
اگه من بتونم با همین تفنگی که روی سر مستر جئون گذاشتم ، مغزش رو داغون کنم ...
کمی مکث کرد . انگار مطمئن نبود چیکار میکنه . دستش یکم شل شد اما سریع به خودش اومد و با پوزخندی ادامه داد
تهیونگ : اگه مغزش رو داغون کنم بعد از مرگش میتونم تمام باندش رو تصاحب کنم . درست نمیگم جئون ؟!
تا یونگی خواست چیزی بگه کوک با یه حرکت از زیر دست تهیونگ بیرون اومد و مشتش روی شقیقه ی تهیونگ فرود اومد که باعث شد سرش کمی گیج بره .
سرش رو سریع بالا آورد و به کوک خیره شد . جونگکوک بی معطلی اسلحه ش رو به طرف تهیونگ گرفت . اما سوکجین با یه حرکتِ پا ، تفنگ رو از دستش درآورد که یهو ...
ادامه دارد ...
۸.۶k
۲۰ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.