بدون هیچ نسبتی ، جدا ازهم ، اما غرق در فکرهم،

درلوکیشنی غرق ازغم،
دوست داشتن را تمدید
و دورماندن از تورا تمرین میکنم.

در واپسین روزهای سختی که درد برهمه چیز عجیب غالب است
خودم را از خودم پنهان نگه میدارم
شاید که باز فاجعه ساز نباشم،
من
از من
عجیب دوراست
و این وحشتناک است ‌.

[بدون شرح وهمین ...]

#سِودا
#خودم_نوشته
#دلنوشته

▪︎ - ²³ تیرماهِ¹⁴⁰¹ - ▪︎
²³.⁵⁶
دیدگاه ها (۱۴۱)

پرسید : چرا پریشان حالی به دنبال چه میگردی که روزها ، ساعت های متوالی را فقط راه میروی و شب ها در بالکن اتاقت از فیلترهای سیگار خانه میسازی و از خاکسترهای

من، احتمال اینکه تو دوستم بداری را، دوست داشتم...

هیچوقت باورمان نمی‌شود که شاید آنقدر که بقیه به چشم ما مهم‌اند

روز به روز بیشتر حل میشد توی خودش، بدون اینکه چیزی حل بشه و یا تغییرکنه

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط