دلتنگِ تو هستم و دلم بی تاب است
دلتنگِ تو هستم و دلم بی تاب است
چشمانِ به شب زُل زده ام بیخواب است
در بِــرکـه ی دل، مـاهِ تــو را می بینـم
هر مـوجِ دلم بـوسه بر آن مهتاب است
در بسترِ تـو غنچـه ی من می شکفد
نیـلوفرِ مـن زاده ی این مُرداب است
بـر سـاحلِ مقصـد بـرسـد، زورقِ عشق
تا دستِ تـو ناخدا، بـه هر گرداب است
ای یـاسمـنِ طعنـه زنِ عطـرِ بهشـت
شب بـوی تنت ، رایحه ای نایاب است
چشمانِ به شب زُل زده ام بیخواب است
در بِــرکـه ی دل، مـاهِ تــو را می بینـم
هر مـوجِ دلم بـوسه بر آن مهتاب است
در بسترِ تـو غنچـه ی من می شکفد
نیـلوفرِ مـن زاده ی این مُرداب است
بـر سـاحلِ مقصـد بـرسـد، زورقِ عشق
تا دستِ تـو ناخدا، بـه هر گرداب است
ای یـاسمـنِ طعنـه زنِ عطـرِ بهشـت
شب بـوی تنت ، رایحه ای نایاب است
۵.۷k
۰۵ مهر ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.