پیش از تو آب معنی دریا شدن نداشت
#پیش از تو آب معنی دریا شدن نداشت
#شب مانده بود و جرأت فردا شدن نداشت
#بسیار بود رود در آن برزخ کبود
#اما دریغ زهره ی دریا شدن نداشت
#در آن کویر سوخته، آن خاک بی بهار
#حتی علف اجازه ی زیبا شدن نداشت
#دلها اگرچه صاف ولی از هراس سنگ
#آیینه بود و میل تماشا شدن نداشت
#چون عقده ای به بغض فرو بود حرف عشق
#این عقده تا همیشه سرِ واشدن نداشت
#شب مانده بود و جرأت فردا شدن نداشت
#بسیار بود رود در آن برزخ کبود
#اما دریغ زهره ی دریا شدن نداشت
#در آن کویر سوخته، آن خاک بی بهار
#حتی علف اجازه ی زیبا شدن نداشت
#دلها اگرچه صاف ولی از هراس سنگ
#آیینه بود و میل تماشا شدن نداشت
#چون عقده ای به بغض فرو بود حرف عشق
#این عقده تا همیشه سرِ واشدن نداشت
- ۸۴۰
- ۲۹ مهر ۱۳۹۳
دیدگاه ها (۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط