ماجراهای ایشون و اوشون
ماجراهای ایشون و اوشون
این قسمت
نمایش چپکی
من:آقایون داداشام با نمایش چپکی مخاففین؟
یویی:اگه لوکا چان میگه من حرفی ندارم
آیاتو:توش بسکتبال و تاکویاکی هم داره؟
کاناتو:شکلات و شیرینی و وسایل مورد نیاز تدی هم داره؟
رایتو:از صحنه های مثبت هجده خبری هست؟
شو:من کیم؟ تو کی؟اینجا کجاس؟ (هپروت سرچینگ|:)
رجی:باید قانون و مقررات مربوط به نمایش درست اجرا بشه
سوبارو:چیشش رو اعصابه
من:ببرمتون خشکشویی؟
شو:خشکشویی چیه؟
آیاتو:خشکشویی تاکویاکی میدن؟
من:بالاخره اون دهنتو گل میگیرم
رجی:اگه به دهن کسی گل بمالی باعث به وجود اومدن...
رایتو:اهههه رجی...ضدحال نزن
کاناتو: نمایش جالبه..مگه نه تدی؟
سوبارو:خفه
من:اصلا با همتون قهرم...بریم یویی سان
رجی:ادب حکم میکنه که در این مواقع
همه باهم:اهههه ول کن بابا...لوکا غلط کردیم تورو جون ریکتر بیا
من:جون ننتون
اونا:باشه جون ننمون خوبه؟
من:باس روش فکر کنم
سوبارو و آیاتو میان بازوهامو میگیرنو بلندم میکنن
من:ننهههه تاسکیته
سوبارو:خو حالا تو هم شورشو در آوردی بیا نمایشو راه بنداز بریم دیگه
یویی:اونوقت چی به لوکا چان میرسه؟
آیاتو: به تو ربطی نداره چی...
میدونست حساسم حرفشو تموم نکرد
من گذاشتن زمین دیدم رایتو داره میاد طرفم
عین جت پریدم رو دوش شو
داد زدم:داداش بزرگهههه رو لباس رایتو کرمه
شو تا اینو شنید چشاش شد اندازه گرز رستم
دهنش اندازه غار حرا باز شدو بدون اینکه بفهمه من رو پشتشم دوید
شو:ننه بیاتریکس کجایی که دارن پسر دسته گلتو میفرستن ور دل خودت سینه قبرستون!
رایتو ذلیل مرده که مطمئنم باز میخواست کرم بریزه داشت اون وسط عین اسب میخندید
من:شو سان بسه دیگه خیر سرت مردی شوخی کردم
شو:اه واقعا؟
من:آره حالا زود باشین آماده شین
-سوبارو موهاتو اتو بکش
-رجی کارت خوبه
-شو نخواب کلاه گیستو درس کن
-رایتو خیر سرت پسری واس عشوه خرکی میای؟
-کاناتو عین خر یه گوشه عر نزن
-آیاتو پاپیونتو مرتب کن
-یوی عشقم این شیش تا به فدات پرفکتی عزیزم
همه:لوکا تو نقشت چیه؟
من:بسم الله الرحمن الرحیم با اجازه بزرگترا بنده نقش راوی رو دارم
یویی : موفق باشی لوکا چان
من:میسی جیگر
بقیه:ایشششش، حالا شروع کنیم؟
من:شروع کنید حسودا!
ادامه دارد...
#dl
این قسمت
نمایش چپکی
من:آقایون داداشام با نمایش چپکی مخاففین؟
یویی:اگه لوکا چان میگه من حرفی ندارم
آیاتو:توش بسکتبال و تاکویاکی هم داره؟
کاناتو:شکلات و شیرینی و وسایل مورد نیاز تدی هم داره؟
رایتو:از صحنه های مثبت هجده خبری هست؟
شو:من کیم؟ تو کی؟اینجا کجاس؟ (هپروت سرچینگ|:)
رجی:باید قانون و مقررات مربوط به نمایش درست اجرا بشه
سوبارو:چیشش رو اعصابه
من:ببرمتون خشکشویی؟
شو:خشکشویی چیه؟
آیاتو:خشکشویی تاکویاکی میدن؟
من:بالاخره اون دهنتو گل میگیرم
رجی:اگه به دهن کسی گل بمالی باعث به وجود اومدن...
رایتو:اهههه رجی...ضدحال نزن
کاناتو: نمایش جالبه..مگه نه تدی؟
سوبارو:خفه
من:اصلا با همتون قهرم...بریم یویی سان
رجی:ادب حکم میکنه که در این مواقع
همه باهم:اهههه ول کن بابا...لوکا غلط کردیم تورو جون ریکتر بیا
من:جون ننتون
اونا:باشه جون ننمون خوبه؟
من:باس روش فکر کنم
سوبارو و آیاتو میان بازوهامو میگیرنو بلندم میکنن
من:ننهههه تاسکیته
سوبارو:خو حالا تو هم شورشو در آوردی بیا نمایشو راه بنداز بریم دیگه
یویی:اونوقت چی به لوکا چان میرسه؟
آیاتو: به تو ربطی نداره چی...
میدونست حساسم حرفشو تموم نکرد
من گذاشتن زمین دیدم رایتو داره میاد طرفم
عین جت پریدم رو دوش شو
داد زدم:داداش بزرگهههه رو لباس رایتو کرمه
شو تا اینو شنید چشاش شد اندازه گرز رستم
دهنش اندازه غار حرا باز شدو بدون اینکه بفهمه من رو پشتشم دوید
شو:ننه بیاتریکس کجایی که دارن پسر دسته گلتو میفرستن ور دل خودت سینه قبرستون!
رایتو ذلیل مرده که مطمئنم باز میخواست کرم بریزه داشت اون وسط عین اسب میخندید
من:شو سان بسه دیگه خیر سرت مردی شوخی کردم
شو:اه واقعا؟
من:آره حالا زود باشین آماده شین
-سوبارو موهاتو اتو بکش
-رجی کارت خوبه
-شو نخواب کلاه گیستو درس کن
-رایتو خیر سرت پسری واس عشوه خرکی میای؟
-کاناتو عین خر یه گوشه عر نزن
-آیاتو پاپیونتو مرتب کن
-یوی عشقم این شیش تا به فدات پرفکتی عزیزم
همه:لوکا تو نقشت چیه؟
من:بسم الله الرحمن الرحیم با اجازه بزرگترا بنده نقش راوی رو دارم
یویی : موفق باشی لوکا چان
من:میسی جیگر
بقیه:ایشششش، حالا شروع کنیم؟
من:شروع کنید حسودا!
ادامه دارد...
#dl
۷.۷k
۲۸ شهریور ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.