گفته بودی درد دل کن گاه باهم صحبتی

گفته بودی درد دل کن گاه باهم صحبتی
کو رفیق راز داری! کو دل پر طاقتی؟
شمع وقتی داستانم را شنید آتش گرفت
شرح حالم را اگر نشنیده باشی راحتی
تا نسیم از شرح عشقم باخبرشد،مست شد
غنچه ای درباغ پرپر شد ولی کو غیرتی؟
گریه می کردم که زاهد در قنوتم خیره ماند
دور باد از خرمن ایمان عاشق آفتی
روزهایم را یکایک دیدم ودیدن نداشت
کاش بر آیینه بنشیند غبار حسرتی
بس که دامان بهاران گل به گل پژمرده شد
باغبان دیگر به فروردین ندارد رغبتی

#فاضل_نظری
دیدگاه ها (۳)

دلم یک اتفاق بزرگ‌ می خواهدمثلا اندازه یک جنگ جهانیمی خواهم ...

هر روز #صبح قبل از آغازم#صدایت می پیچد در همهمه ی افکارمراست...

گاهی بدست نیاوردن، نرسیدن،خود معجزه ای بزرگ است که شاید خیلی...

گفتم: آدم وقتی عاشق کسی میشهلابد بودنِ با اون کس، کسی رو توو...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط