هره ازاین جاده ذشت

هرڪه ازاین جاده ڪَذشت
با خودش ڪَفت:
دراین آبادے جشنی برپاست!

می‌ترسم
روزے ڪسی راهش را ڪج ڪند
به تماشا و ببیند
دهڪده‌اے متروڪم ڪه باد
پنجره‌هایش را برهم می‌ڪوبد...

#ستایش_قلب_سربی
دیدگاه ها (۰)

ز عشقت سوختم ای جان کجاییبماندم بی سر و سامان کجایینه جانی و...

قلبـــــم ...این روزها ،،،سخــت درد میڪــنہ ،،،ڪاش یــڪ لحــ...

شرار  از  آتش  آورده ست،   به بهچه غوغایی به پا کرده ست، به ...

.تو مثل چایی همیشه میچسبیمثل بوی خاک نم خورده بعد از باروندل...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط