من از ان روز که در بند توام ازادم

من از ان روز که در بند توام ازادم
پادشاهم که به دست تو اسیر افتادم
همه غم های جهان هیچ اثر می نکند
درمن از بس که به دیدار عزیزت شادم #سعدی 💖 💖
دیدگاه ها (۱۶)

از زلزله و عشق خبر کس ندهند آن لحظه خبر شوی که ویران شده ای💖...

فلسفه ی فاصله ی میان انگشتان را نمی فهمیدم تا این که دستم را...

کبوترم، لانه ی من بام توست عزیز کجا روم، مرغ دلم رام توست عز...

تا با هزار ناز کنی یک نظر به ما ما یکدل و هزار تمنا نشسته ای...

بیـــــمار توام ، روی توام درمـانستجان داروی عاشـــقان رخ جا...

یاد دارمان خاطره خوشدر حال گذر از کوچهتو به من خندیدیمن درآن...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط