آرامش قبل طوفان

#آرامش قبل طوفان
P14
کوک: ک اینطور بلندش کردم بردمش،بیرون دیدم ک سر تخت خیسه گفتن حتما آب لیوانی چیزیه بهش،اهمیت ندادم
ا.تت: کوک من لباسام اینجا نیست ی لباس،بهم بده
کوک: باشه بیا بپوش
ا.ت: میشه بیای کمک زیاد حالم اوکی نیست
کوک: آره بمون
ا.ت: ب جی نگا میکنی این اعضایی ک داری نگاهشون میکنی دیگه مال تو شدن
کوک: راست میگی ولی ا.ت خدایی چ بدنی داری
ا.ت: خماری رو تو چشماش دیدم و بوسه ای رو لباش گزاشتم ک منو چسبوند ب دیوار و رو گردنم ی مارک دردناک گزاشت و ب لبام حمله ور شد
کوک: نفس کم آوردیم و از لباش دل کندم
ا.ت: بقلیش برای فردا شب ددی
کوک: بی‌صبرانه منتظرم بیبی گرل
خب بیا بریم بخوابیم یکم دلتو برات ماساژ بدم
ا.ت: اول برو ی مسکن و کیسه آب گرم بیار برام
کوک: باشه مسکن و اوردمو خورد خوابید و منم از پشت با کیسه آب گرم شکمشو ماساژ میدادم...‌
دوتا پارت گزاشتم تا شب قرار اتفاق باور نکردنی بیوفته پس حمایت کنین:)
دیدگاه ها (۰)

من دیکه فیکن مینویسم بچه ها نابود شدم و تا آخر عمرم ازشون مع...

#آرامش قبل طوفانP13کوک ا.ت رو براید استایل بقل میکنه و میبرت...

بچه ها چرا همه ولم میکنن هیشکی پیشم نمیمونه و قلبمو میشکونه...

ا~ت و تودوروکی پارت ۳۰{شوتو ب در تکیه داد} {شوتو اروم زمزمه ...

پارت ۸۲ فیک ازدواج مافیایی

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط