کپشن

#کپشن👀
هنوز با نوای باران دلتنگ صدایت می شوم حضرت جانان:)
دلتنگ ماه رخت می شوم ؛
دلبر ازلی و نادیده و ابدی ام
آرام می شود ؛ ذهن خسته ام ؛ وقتی می بارد یاد باران
بی چتر می روم زیر باران ؛ در دیوان اشعار سپید ایوان
او می بارد و من می شوم حیران ؛
از های های سوزناک دل ناودان
گرچه گشته ام سال ها ؛ بیابان ؛
هنوز یکتاپرستم ونگشته ام پیرو خدایان
با اینکه ؛ خاکی ست ؛ جاده های ابریشمی این خیابان
هنوز ابری ست ؛ دل پردرد این آسمان ؛
با یاد و خاطرات اندوهبار یاران
_حتی در کوچه پس کوچه های منتهی به چشمه ساران
گرچه با سرشک دیده و خون دل رسیده ام به این دوران ؛
ایستاده ام ؛ رو به افقی سرنزده ؛
که گفته اند : به زودی می شود نورباران ... ؛
در همین روزگاران ...🍂
#mhsa
دیدگاه ها (۱۷)

#کپشن👀میگما دلبرمگه میشه انقدر ادما نسبت به هم غریبه بشن؟مگه...

اما یه قولی بهم بده، یه روز برگرد. برگرد و بهم بگو که خوشبخت...

‏چقد گذشتيمُ بخشيديم، چقد ناديده گرفتيم، چقدگفتيم حالا يه اش...

ببین اگه میخای بمونی بمون، نصفه و نیمه بودن و رفتن درد هیچکی...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط