عشق وعاشقی در مدرسه
عشق وعاشقی در مدرسه
﹛♛﹜ویو ا. ت
رفتیم بالا اتاقم رو به هیونجین نشون بدم که یهو یادم اومد کیلید دستم نی.
ا ت:ماماننننننن *با داد
م. ت:ها چیه چی میخوای
ا. ت:کیلید اتاقم کو *با داد
هیونجین:هوی کر شدم
ا. ت:باشه بابا
م. ت:بیا بگیرش
ا. ت:هیونجین بپر برو کیلید رو بیار
هیونجین:هاااااا منننن کیلید اتاق توعه
م. ت:خودم اومدم.........
م. ت:بیا کیلید
رفتیم تو اتاق وسایلم رو نشونش دادم باهم گیم زدیم بعدم هم هیونجین رفت تا خواستم دراز بکشم روی تخت که نگاهم به ساعت افتاد خدای من الان جو نگین قرار دارم خدااااااااا من خوابم میاد. چی بپوشم.....
﹛♛﹜ویو ا. ت
رفتیم بالا اتاقم رو به هیونجین نشون بدم که یهو یادم اومد کیلید دستم نی.
ا ت:ماماننننننن *با داد
م. ت:ها چیه چی میخوای
ا. ت:کیلید اتاقم کو *با داد
هیونجین:هوی کر شدم
ا. ت:باشه بابا
م. ت:بیا بگیرش
ا. ت:هیونجین بپر برو کیلید رو بیار
هیونجین:هاااااا منننن کیلید اتاق توعه
م. ت:خودم اومدم.........
م. ت:بیا کیلید
رفتیم تو اتاق وسایلم رو نشونش دادم باهم گیم زدیم بعدم هم هیونجین رفت تا خواستم دراز بکشم روی تخت که نگاهم به ساعت افتاد خدای من الان جو نگین قرار دارم خدااااااااا من خوابم میاد. چی بپوشم.....
۱۹.۷k
۱۰ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.