گاهی یه اسم، یه عکس، یه آهنگ، می تونه پرتت کنه به ناشناخت
گاهی یه اسم، یه عکس، یه آهنگ، میتونه پرتت کنه به ناشناختهترین جای ذهنت. جایی که حالا آرامگاه صدها «خاطرهی خاموش» شده. خاطراتی که بدون هیاهو، یادآور روزای خاص زندگی هستن و برای بیدار شدن، فقط به یه تلنگر کوچیک احتیاج دارن. یه تلنگر کوچیک که میتونه حاصلش حلقه زدن اشک توی چشم یا افتادن لبخند روی لب باشه.
یه وقتا که اتفاقی این خاطرهها بیدار میشن، همون وقتا که عطرِ یه نفر رو برام تازه میکنن، همون وقتا که بغض قد میکشه و میخوام ازشون عبور کنم، یه حسی بهم میگه؛
با خاطراتت مهربون باش، اینا، تنها چیزایی هستن که برات باقی موندن..
با خاطراتت مهربون باش......
یه وقتا که اتفاقی این خاطرهها بیدار میشن، همون وقتا که عطرِ یه نفر رو برام تازه میکنن، همون وقتا که بغض قد میکشه و میخوام ازشون عبور کنم، یه حسی بهم میگه؛
با خاطراتت مهربون باش، اینا، تنها چیزایی هستن که برات باقی موندن..
با خاطراتت مهربون باش......
۲.۵k
۱۷ اردیبهشت ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۳۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.