بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
میدانمـ گاهۍ هیچ نقطهای برای پایـان رنجها نیست و
گیر میکنۍ میان سطری بلاتکلیف و آماسیده از درد ،
میدانمـ گاهۍ بغض و تردیدِ از بهبود، گلوی امیدواریات را میفشارد، میدانمـ گاهۍ عمیقاً غمگیڹ میشوی از اینکه دلخوشۍها راه رسیدن به تۏ را گمـ کردهاند، اما دلزده و ناامیـد نباش، صبر کڹ،
اوضاع درست میشود..
باور کڹ هیچ سطری بدون نقطه نمیمـاند، گاهۍ چند ویرگوڶ و مکث، برای رسیدن به پایـانِ سطر، الزامیست... باید تحمڶ کنۍ، باید یاد بگیـری لابهلای پاراگرافهـای درد، بارهـا مکث کنۍ،
نفس عمیق بکشۍ و آرامتر شوی تا خودت را به پایـان دردهـا برسانۍ،
باید اجازه بدهۍ درد در همان پاراگراف کوتـاه یا بلندی که هست، حقِ مطلب را ادا کند، حرفش را بزند، درسش را بدهد و صحنه را ترڪ کند... آنوقت پاراگراف بعدی متعلق به تۏست،
همان نقطه و سرِ خط با صدای بلند، همان پاراگراف خالۍ از درد، همان روزهـای خوبۍ که در انتظارشان بودی...
روزهــای خوب، پاداش مکث و صبوری و خویشتڹ داری توست...
پس؛ «ای دڶ،به سرد مهریِ دوران،صبـور باش...»
میدانمـ گاهۍ هیچ نقطهای برای پایـان رنجها نیست و
گیر میکنۍ میان سطری بلاتکلیف و آماسیده از درد ،
میدانمـ گاهۍ بغض و تردیدِ از بهبود، گلوی امیدواریات را میفشارد، میدانمـ گاهۍ عمیقاً غمگیڹ میشوی از اینکه دلخوشۍها راه رسیدن به تۏ را گمـ کردهاند، اما دلزده و ناامیـد نباش، صبر کڹ،
اوضاع درست میشود..
باور کڹ هیچ سطری بدون نقطه نمیمـاند، گاهۍ چند ویرگوڶ و مکث، برای رسیدن به پایـانِ سطر، الزامیست... باید تحمڶ کنۍ، باید یاد بگیـری لابهلای پاراگرافهـای درد، بارهـا مکث کنۍ،
نفس عمیق بکشۍ و آرامتر شوی تا خودت را به پایـان دردهـا برسانۍ،
باید اجازه بدهۍ درد در همان پاراگراف کوتـاه یا بلندی که هست، حقِ مطلب را ادا کند، حرفش را بزند، درسش را بدهد و صحنه را ترڪ کند... آنوقت پاراگراف بعدی متعلق به تۏست،
همان نقطه و سرِ خط با صدای بلند، همان پاراگراف خالۍ از درد، همان روزهـای خوبۍ که در انتظارشان بودی...
روزهــای خوب، پاداش مکث و صبوری و خویشتڹ داری توست...
پس؛ «ای دڶ،به سرد مهریِ دوران،صبـور باش...»
۴.۱k
۰۳ بهمن ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۱۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.