نظری کردی و من هم نظرم سوی تو شد
نظری کردی و من هم نظرم سوی تو شد
شب منت کش من، طالب گیسوی تو شد
تو گذشتی و چو دیدم رخ چون ماه تو را
دل وامانده دمی، عاشق آن روی تو شد
به لبم جز تو و اسم تو نیاید سخنی ...
تو چه کردی به دلم تا که ثناگوی تو شد
آتش عشق تو در سینه بپا کرده شرر
دل من در گرو هر گره ی موی تو شد
بار عشقت چه گرانست و ، کمر میشکند
قامتم را بنگر ، چون خم ابروی تو شد
جز به سوی تو و عشقت ، نرود پای دلم
بشکند پای اگر، کج ز ره و کوی تو شد
شب منت کش من، طالب گیسوی تو شد
تو گذشتی و چو دیدم رخ چون ماه تو را
دل وامانده دمی، عاشق آن روی تو شد
به لبم جز تو و اسم تو نیاید سخنی ...
تو چه کردی به دلم تا که ثناگوی تو شد
آتش عشق تو در سینه بپا کرده شرر
دل من در گرو هر گره ی موی تو شد
بار عشقت چه گرانست و ، کمر میشکند
قامتم را بنگر ، چون خم ابروی تو شد
جز به سوی تو و عشقت ، نرود پای دلم
بشکند پای اگر، کج ز ره و کوی تو شد
۳.۰k
۲۰ دی ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.